20 June 2007

ر ضا سٌیدی پور: خدایا به زنان ما شعور

غرض نقد آثار دکتر شریعتی در سالمرگ ایشان نیست ، مقصود نقد جمله ای از ایشان است در کتاب نیایش در باب "طلب شعور برای زنان این مرز و بوم" ."
در این کتاب، دکتر شریعتی از خدا برای هر یک از اقشار مختلف مردم از روشنفکران تا علما و روحانیون تا مردان و زنان چیزی طلب می کند ، سهم زنان نیز در این میان شعور است

خدایا به زنان ما شعور

رضا سیدی پور


”شعور" در لغت به معنای دانستن و دریافتن ، حس کردن و همینطور فهم و ادراک است .
بخشی از چیزی که ما آن را شعور می خوانیم، ذاتی (استعداد و هوش ) و بخشی دیگر از آن نیز اکتسابی است . آن بخش از شعور که جنبه ذاتی دارد ، می تواند مشمول دعای دکتر قرار گیرد ، آن هم نه فقط برای زنان که برای همه نوع بشر ، چرا که این بخش از دسترس انسان خارج است و نه کم شعور را در این میانه گناهی است و نه باشعور را فضیلتی .

اما آن بخش از شعور که جنبه اکتسابی دارد ، بیشتر از آنکه نیازمند دعای ما باشد ، لازمه اش تغییراتی است که باید در جامعه _ مرد سالار _ ما بیفتد تا دسترسی به آن میسر شود .

همه ما به نوعی پرورش یافته همین جامعه می باشیم و بهتر از هر کسی نسبت به نوع برخورد با زنان ، چه در خانواده و چه در اجتماع ، آگاهیم . هزاران سال حدود گلیم زنان این مرز و بوم تا انتهای اندرونی خانه ها بود ، و حضور در بیرون از خانه مقدور نبود الا با روبنده و برقع _ آنهم با حضور ملازم و نگهبان _ به شرطی که ملازم زبان زن باشد و به جای او حرف بزند ، مبادا که حریم محرم و نامحرم بشکند . واضح است که در چنین فضایی سخن گفتن از سواد و حضور فعال در جامعه تقریبا امری مسخره به نظر می رسید .

در چنین فضایی ، ضریب هوشی هر چه هم بالا باشد اما امکان رشد و نمو پیدا نکند ، مطمئنا هرز رفته و کم کم از بین می رود .

اصطلاح خاله زنک _ که تقریبا ورد زبان اکثریت ماست _ خود محصول چنین شرایطی است ، عدم امکان حضور زنان در جامعه سبب شد تا آنها کمترین اطلاعی از مسائل روز اجتماع و جهان نداشته باشند و از سویی در بحثهای خانوادگی نیز از سوی مردان خانواده جدی گرفته نمی شدند ، اینهمه باعث می شد تا حلقه صحبت زنان منحصر به اهل اندرونی _ بقیه زنان _ شده و صحبتها همه حول محور اطلااعات خودشان بچرخد .مشخص است که این صحبتها از لباس و زینت آلات و آرایش پیشتر نمی رفت ، چرا که سطح آگاهی زنان ما از این بیشتر نبود .
در این بین و در همه ادوار زنانی پیدا می شدند که حدود گلیمی که برای آنها در نظر گرفته می شد را رعایت نکنند و پا را از آن فراتر بگذارند ، کاری که معمولا تاوان زیادی هم داشت و به سادگی از سوی جامعه مردسالار پذیرفته نمی شد .

با این اوصاف بهتر بود ،
دکتر شریعتی از خدا ، تغییر شرایط موجود و زمینه سازی تغییر برای برابری زن و مرد را می خواست ، تا بدینوسیله استعداد نیمی از جامعه آن روز و امروز در اندرونی ها قربانی تفکر زن ستیز نمی شد .