28 February 2008

میرزاآقا عسگری (مانی): من یک مرتد هستم

رژیم اسلامی در ایران قصد دارد قانونی را در مجلس اسلامی اش به تصویب برساند
تا براساس آن هر ایرانی را که از دین اسلام برمی گردد اعدام کند.
این جنایت را پیشتر هم با بهانه های دیگری همچون ضد انقلاب و مفسد فی الارض و... مرتکب می شد اما اکنون می خواهد به آن شکل رسمی و قانونی بدهد...
شاید برخی بیندیشند که
« این را هم با سکوت برگزار می کنیم تا ببینیم چی پیش می آید»!

من یک مرتد هستم

میرزاآقا عسگری (مانی)

http://www.mani-poesie.de
Mani-asgari@gmx.de
ادبیــــات و فــرهـنـگ (مانی)


رژیم اسلامی در ایران قصد دارد قانونی را در مجلس اسلامی اش به تصویب برساند تا براساس آن هر ایرانی را که از دین اسلام برمی گردد اعدام کند. این جنایت را پیشتر هم با بهانه های دیگری همچون ضد انقلاب و مفسد فی الارض و... مرتکب می شد اما اکنون می خواهد به آن شکل رسمی و قانونی بدهد.
پس از روشدن ماهیت ضد ایرانی / ضد انسانی ایدئولوژی و رژیم اسلامی در ایران، هر ساله هزاران نفر از ایرانیانی که ناخواسته مسلمان بدنیا آمده بودند از اسلام برگشتند. آنان یا زرتشتی شدند یا مسیحی و یا کافر
در بیرون از ایران، ایرانیان بسیاری هستند که از اسلام برگشته اند. هر هفته چندین ایمیل از جوانان در ایران به دست من میرسد. آنان می خواهند زرتشتی شوند و نمی دانند باید به کجا مراجعه کنند. (به خاطر احترامی که در نوشته های من به اشو زرتشت - پیامبر و اندیشمند بزرگ ایران - دیده می شود، برخی می پندارند من زرتشتی شده ام. اما، من فقط یک مرتد هستم! یک کافر! یک بی دین! این را بارها نوشته و بیان کرده ام و پایش هم ایستاده ام!)
بی گمان پس از فروریختن رژیم اسلامی و ضد ایرانی، میلیونها ایرانی از اسلام خارج خواهند شد. از هم اکنون - و زیر گلوله ها و شلاقهای آخوندی-، این روند آغاز شده است و آخوندها را وحشت فراگرفته که اگر دیربجنبند، با دشواری بزرگ و تازه ی دیگری رودرو خواهند شد. از همین رو در تدارک کشتار ایرانیانی هستند که دریافته اند اسلام دین آنها نیست و رژیم اسلامی جز نکبت و عقب ماندگی و بی آبروئی در جهان سودی برای ایران و ایرانی ندارد.
اگر ایرانیان با نیروی تمام و گسترده جلوی اینگونه اقدامات رژیم نایستند، بزودی - هرگاه که رژیم اراده کند- هریک از آنان را با کوچکترین بهانه ای اعدام خواهد کرد. راه رویاروئی با این سیاست ایران کُش رژیم یکی هم این است که هرکسی که می تواند، آشکارا اعلام کند که از اسلام برگشته است. اگر شمار این گونه افراد (که پرشمارند) افزایش یابد، رژیم یا واپس خواهد نشست یا عملا دچار دشواری بزرگ و غیرقابل کنترلی خواهد شد.
باری، من سالها پیش شعری نوشته ام با نام «من مفسد فی الارض ام». سوای آن بارها در رسانه ها و در نوشته هایم اعلان برائت از اسلام کرده ام. آن شعر را در زیر این نوشته می گذارم با این صدای بلند که:

من یک ایرانی هستم و تاریخ نشان داده که نیاکان ما به زور شمشیر و جزیه و... مسلمان شده اند.
من فقط به خاطر این که در یک خانواده ی به ظاهر مسلمان بدنیا آمده ام، جزو آمار مسلمانان شده ام!
من به هر کسی که هر دینی را آگاهانه بپذیرد احترام می گذارم و به همین نسبت هم، به هرکسی که بی دین باشد ارزش و احترام می گذارم.
من اگر روزی بخواهم دینی برای دنیای شخصی خودم و در وجدان و آگاهی خودم بپذیرم همانا دین ایرانی اشو زرتشت خواهد بود.
هم اکنون: من یک مرتد فطری هستم. ارتداد را آگاهانه برگزیده ام. جزایش را تا هم اکنون نیز پرداخته ام و برای پذیرش هر «جزای» دیگر هم آماده هستم!

و اما یک خواسته از «روشنفکران و نویسندگان و شاعران»
اکنون و در این تندپیچ تاریخی و فرهنگی، شما کجا هستید و نظرتان در باره ی این مجازات آخوندی چیست؟!
مردم یکایک شما را با نام می شناسند. چرا که شما خود به عنوان شاعر و نویسنده و روشنفکر وارد میدان ادبیات و فرهنگ و سیاست ایران شده اید و خواسته اید و می خواهید با شعر و نوشته و سخن خود بر سرنوشت ایران و ایرانیان (مستقیم و غیرمستقیم) تأثیر بگذارید. ای بسا سکوت هریک از شما در برابر این رویداد، به حساب همراهی و توافق شما با آن گذاشته شود.
شاید برخی بیندیشند که «این یکی را هم با سکوت برگزار می کنیم تا ببینیم چی پیش می آید»؟!
اما حتا از چنین افرادی هم انتظار می رود اگر خود را روشنفکر، مدافع آزادی وجدان، مدافع گوناگونی عقاید و باورها می دانند از تاریکی و سکوت و پنهانکاری و فرصت طلبی و عافیت جوئی بیرون آیند و به روشنی بگویند که با حکم اعدام برای مرتدها موفقند یا مخالف؟



………………………….


برگرفته از دیوان دوجلدی اشعارم: خوشه ای از کهکشان
تن کامگان: معاشقه کنندگان


من مفسد فی‌الارض‌ام



مفسد فی‌الارض‌ام
زیرا
خانه‌ام را بدون هیولاها دوست ‌می‌دارم!

در گذرگاه اشتر مست
که سرزمینم را بیابان ‌می‌کند
دشنه ‌می‌کارم.

عاشقم
تغزل وغزل حافظ را
با شراب اسپانیا در معاشقه ‌می‌گنجانم
و به جای بسم‌الله ‌می‌گویم : بسم‌الانسان!

من مفسدفی‌الارض‌ام
چرا که صدای این قناری شکسته دهان را
از گلوی میهنم که ‌می‌شنوم
پرنده‌ها را از تیررس جانوران دور‌می‌کنم.

نیای بزرگوارم فردوسی است
که زیر آسمان شکسته‌‌ی حماسه
داربست و ستون‌های پارسی ‌می‌زد.

حتا کودک هم که بودم
مفسدفی‌الارضی بیش نبودم
چرا که
فواره‌های رنگی را
از فواره‌های خون دوستتر ‌می‌داشتم.
و از مردگان و مقابر «متبرک» ‌می‌ترسیدم.
و آواز مستان نیمشب را
از مویه‌‌ی سیاه واعظان خوشتر ‌می‌داشتم.

‌‌بی‌گمان
مفسدفی‌الارض زاده شدم
زیرا
شیر مادرم را
از آب کوثر و
پستان فرشتگان دروغین دوستتر ‌می‌داشتم
ساقی میکده را هم
از ساقی کوثر دوستتر ‌می‌دارم.

حتا پیر هم که شوم
مفسدفی‌الارض خواهم ماند
- زیبا و ایرانی -
و سرانجام
گورستان کافران را
بر همجواری با مقابر«قدیسان» برتری خواهم داد.

به راستی که مفسدفی‌الارض‌ام
چرا که در برابر چکه‌ئی شبنم زانو ‌می‌زنم
امّا در برابر دایناسورهای بیابانی، سر خم ‌‌نمی‌کنم.

به جای سنگ سیاه،
پیکر روان و روان ِ پیکر دلبندم را ‌می‌ستایم
و چهره‌‌ی شکفته‌‌ی وی را
بر حوریان بهشتی برتر‌می‌نشانم.

چهارینه‌های حضرت خیام
آیه‌های محبوب من‌‌اند.
کتاب آسمانی من کهکشان است و
کتاب زمینی‌ام موسیقی‌.
به جای سینه زدن، ‌می‌رقصم‌.

مرجع تقلید من، حافظ شیراز است و
خود،مرجع تقلید ِتَن کامگان جهانم!
شاعر اشعار اروتیکی‌ام.
رافضی‌ام، بابکی‌ام، ملحدم
قرمطی‌ام، مانوی‌ام، سرخوشم.
مفسدفی‌الارض‌ام!

حتا عاشق هم که نبودم
مفسدفی‌الارض بودم
چه رسد به هم اکنون
که با کهکشان، رایزنی دارم
تا هماغوشی‌ام با زمین را،
با همگان درمیان بگذارد!

ایرانی‌ام، این‌جهانی‌ام و عاشقم.
اکنون شما بگوئید
من، چیستم
اگر که مفسد فی الارض نیستم؟!

26 February 2008

نيما نامداري: داستان اجباري شدن حجاب در ايران / ( گام سوم) یا حجاب یا اخراج


داستان اجباري شدن حجاب در ايران

( گام سوم)

یا حجاب یا اخراج


نيما نامداری



اگر انقلاب برای مردان در سال 57 رخ داد وقوع آن را زنان در سال 59 احساس کردند. بعد از اسفند 57 و جنجال اجباری شدن حجاب برای زنان کارمند که با مخالفت گسترده زنان روبرو و متوقف شد تا اواخر سال 58 حکومت رسما کاری به زنان نداشت. هرچه بود از سوی گروههای فشار و جریانهای غیررسمی بود. اما از اواخر سال 58 به مرور نشانه های جدی از تغییرات قانونی برای محدود کردن زنان پدیدار شد:

کیهان و شما، فقیه غروی : این روزها هزاران زن ایرانی که عکس شناسنامه‌شان بی‌حجاب است می‌خواهند عکس باحجاب به جای آن بگذارند و به این دلیل شناسنامه‌های خود را عوض می‌کنند این باعث شده که کار کارکنان ثبت احوال از همیشه بیشتر شود اما روسا به داد کارکنان محروم ثبت نمی رسند. (2 دی ماه 58 شماره 10887 صفحه 10)

حکومت اصراری نداشت که مخالفت خود با آرایش زنان و يا به اصطلاح آن روزها تجمل‌گرائی (حتی اگر روروئک کودکان باشد) را پنهان کند:

ورود لوازم آرایش؛ اسباب بازی و بسیاری از کالاهای زینتی ممنوع شد. این تصمیم به منظور جلوگیری از میلیونها ریال ارزی است که برای خرید این نوع کالاها از کشور خارج می‌شود. لوازمی که مشمول ممنوعیت شده اند به شرح زیر است :

عطرپاش ، دستگاههای آرایشی، مانکن، پیپ و چوب سیگار، روروئک بچه‌ها و به طور کلی هر نوع اسباب‌بازی، میز بیلیارد و لوازم قمار، و بطور کلی اشیا شیشه‌ای برای آرایش دفتر کار و تزئین ساختمانها، لوستر، چلچراغ، کریستال؛ زیورآلات از فلزات گرانبها؛ زیورآلات فانتزی بطور کلی؛ رنگ مو؛ ماتیک؛ سرخاب، ریمل و مواد آرایشی (9 بهمن 58 شماره 10917 صفحه 9)

زنانه مردانه کردن حتی به مجالس خصوصی مردم نیز بسط پيدا كرد و دادستانی انقلاب دایره جدیدی با عنوان دایره مبارزه با منکرات ایجاد کرد تا چنین جرایمی را رسیدگی کند:

دایره مبارزه با منکرات مستقر در داستانی انقلاب در اوین طی صدور اطلاعیه‌ای به مسئولان آرایشگاهها مهلت داد تا دو روز دیگر دست از اعمال خلاف خود برندارند محل آنان از سوی این دایره تطیل خواهد شد و مسئولان تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. ... سخنگوی دایره مبارزه با منکرات ضمن اعلام این خبر افزود: برگزاری مجالس عروسی باید با موازین اسلامی مطابقت داشته باشد و مسئولان مراکز برگزاری مجالس عروسی باید سعی کنند از پخش آهنگهای مبتذل خودداری کنند. در عین حال باید مجالس عروسی زنان از مردان جدا باشد و زن و مرد در سالن جداگانه ای در جشنهای عروسی شرکت کنند. (21 فروردین 59 شماره 10969 صفحه 2)

در همين راستا حکومت تلاش می‌کرد برخلاف روزهاي آغازين انقلاب كه حجاب را مساله‌اي فرعي قلمداد مي‌كرد اكنون مساله حجاب را عمده کرده و آن را به مرکز بحث سیاسی منتقل کند. اين كار گاهی از زبان مردم انجام مي‌شد:

نشان دادن چهره بی‌حجاب یک خانم چادری که بی‌خیال دوربین تلویزیون در جریان نماز جمعه در میان خانمها نشسته و در یک لحظه برای مرتب کردن روسری‌اش آن را از سر بر می‌دارد کار درستی نیست. این کار را فیلمبردار تلویزیون در جريان نماز جمعه 15 فروردین انجام داد و چه بسا که با نمایش این حرکت غیرارادی یک خانم باحجاب باعث ناراحتی او و همسرش گردد. (30 فروردین 59 شماره 10976 صفحه 10)

و گاهی از زبان رهبران انقلاب:

آیت الله بهشتی در برنامه شما و مسئولان رادیو شیراز در پاسخ به سوال خانمی در مورد پاکسازی خانمها: یک خانم شهروند و مسلمان ایجاب می کند که لباسی را که در اداره می پوشد همان لباسی نباشد که در میهمانیهای شبانه می پوشد. (18 خرداد 59 شماره 11015 صفحه 1)

همزمان صحنه سیاسی شاهد اتفاقات مهمی بود. حزب جمهوری اسلامی انتخابات ریاست جمهوری را به ابوالحسن بنی صدر واگذار کرد. بنی صدر با سیزده میلیون رای رئیس جمهور شد در حالیکه دکتر حسن حبیبی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی کمتر از دو میلیون رای کسب کرد. در مقابل حزب جمهوری اسلامی که دادگاهها و کمیته‌های انقلاب را در کنترل خود داشت با همراهی دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تصرف کرده بودند به پرونده سازی برای مخالفان خود مشغول شده و قدرتی مستقل از دولت ایجاد کرده بود. نقطه عطف اين منازعه قدرت در فروردین 59 رخ داد. سخنرانی حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز به درگیری منتهی شد و موجی از منازعات خونین میان سه جبهه طرفداران حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجاهدین خلق و جبهه سوم یعنی گروههای چپ‌گرا (پیکار، چریکهای فدائیان خلق و...) دانشگاههای تبریز، علم و صنعت، تهران، شیراز و مشهد را فراگرفت و به مرور همه دانشگاهها را دربر گرفت. اين درگيريها منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. پیامد این حوادث، تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و اعلام تعطیلی دانشگاهها بود. بدین ترتیب اصلی‌ترین کانون مخالفت با یکدست سازی حاکمیت تعطیل شد.

میراث طاغوت: موی سر زنان و آرم شاهنشاهی!

در چنین شرایطی در روز یکشنبه 8 تیرماه 59 آیت‌الله خمینی در ديدار با خانواده شهدای انقلاب نطقی آتشین و سراسر انتقاد از دولت و شورای انقلاب ایراد کرد:

... باز هم گذرنامه‌ها گذرنامه‌های شاهنشاهی هست. باز هم کاغذهای اداری کاغذهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید خوب بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم تا من بگویم ملت با شما چه کنند و اگر نیستید چرا این آرمها را برنمی دارید؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند چرا اینهائی را که مشغول هستند جوانهای ما را تباه کنند در این ادارات تصفیه نمی کنید من نمی‌دانم این مملکت وضعش چگونه است بیست سال است که این ملت محروم دارد زحمت می کشد کشته می‌دهد پانزده خرداد آنقدر کشته داد و بعد هم هی پانزده های خرداد برای ما پیش آمد این همه به شهادت رسیدند ما تا چه وقت باید مواجه با این چهره‌های افسرده باشیم؟ ملت ایران تا کی باید منتظر باشند که شماها از آن گرفتاریهائی که می گوئید دارید در ادارات بیرون بیائید؟ تا کی ملت ایران صبر کند و تا کی شما می‌خواهید اصلاح کنید امور را؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته از این انقلاب و باز آرمهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید بگوئید اگر تا ده روز دیگر در یکی از این نامه‌هائی که از ادارات صادر می‌شود عکس همان آرمهای شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد من به ملت می گویم که با شما آن کند که با شاهنشاه کرد. ما هی سکوت می‌کنیم هی می‌خواهیم که مطالب را خودشان حل کنند. معذالک به فکر این حرفها کم هستند چرا به فکر نیستید؟ چرا شورای انقلاب به فکر این مطلب نیست؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست و به فکر این امور نیست؟ (8 تیر 59 شماره 11031 صفحه 13)

در حالیکه آیت الله خمینی در نطق خود حجاب زنان را به صراحت مورد اشاره قرار نداده بود آیت‌الله منتظری که آن روزها فقیه عالیقدر نامیده می‌شد مصادیق فرمان آیت‌الله خمینی را مشخص کرد. آیت‌الله منتظری در مصاحبه‌ای مفصل با کیهان ضمن شرح آیات قرآن مبنی بر لزوم رعایت حجاب از فرمان آیت‌الله خمینی دفاع کرده و می‌گوید:

متاسفانه حالا زنها برای مردهای بیرون خود را آرایش می کنند اما در منزل لباسهای پاره و مثلا لباس آشپزخانه را می پوشند و شوهر او را فقط مثل یک آشپز می‌بیند و این نباید باشد. دستور اسلام است دستور ائمه است رودربایستی نداریم دستوری که ائمه دادند این است که زنها باید منتهای آرایش و زینت را برای شوهرشان در منزل بکنند ولی زینت و آرایش خود را در خیابان و کوچه برای دیگران نیاورند که این سبب چشم چرانی جوانها می‌شود و سبب می‌شود جوانها خدای نکرده به ناموس دیگران طمع کنند. زنها برای اینکه بفهمانند این معنی را که ما بازیچه و ملعبه جوانها نیستیم انتظار از آنها می‌رود که مساله حجاب را رعایت کنند و استقلال خانوادگی خود را حفظ کنند. (14 تیر 59 شماره 11036 صفحه 2)

واکنشها به فرمان آیت الله خمینی هماهنگ و منسجم بود. نشانه‌های شاهنشاهی به دو موضوع آرم شاهنشاهی در اوراق اداری و موی سر زنان شاغل در ادارات تقلیل یافت و شنبه 14 تیر به عنوان آخرین مهلت پاکسازی ادارات از این نشانه ها تعیین شد. حجت الاسلام ری شهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش پیشگام یود:

بسمه تعالی

اگر شاهنشاهی هستید بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعین کنیم تا من بگویم ملت با شما چه کنند. (امام خمینی)

از آنجا که تا کنون چندين بار توسط مسئولین امر نسبت به پوشش اسلامی خانمهای کارمند ارتش جمهوری اسلامی ایران تذکر داده شده ولی متاسفانه برخی از پرسنل زن نسبت به مفاد بخشنامه های مزیور بی‌اعتنا بوده و در اجرای آن تعلل ورزیده اند لذا با توجه به اوامر و رهنمودهای رهبر انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله بعموم فرماندهان یگانها و روسای سازمانهای نظامی و انتظامی ابلاغ می شود که از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند به اماکن نظامی و سرویسهای رفت و آمد جلوگیری به عمل آورند. (10 تیر 59 شماره 11033 صفحه 2)

و محمد علی رجائی وزیر آموزش و پرورش:

وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه ای به کلیه ادارات دولتی و مناطق آموزشی کشور در مورد تبلیغات و فعالیتهای غیراسلامی و نیز در مورد پوشش اسلامی خواهران فرهنگی هشدار و رهنمودهائی صادر کرد: ...

2- معلمان با آگاهی به اینکه همشه مورد تقلید و الگوی دانش آموزان قرار می‌گیرند لذا در این امر بسیار مهم وظیفه خاصی را به عهده خواهند داشت و می بایست خود را از جهت ظاهری و معنوی آراسته سازند به خصوص خواهران عزیز برای حضور در مدرسه و کلاس درس باید از ظاهر زننده بپرهیزند و پوششی برگزینند که مناسب و در شان مقام زن در یک جامعه اسلامی و انسانی باشد. (11 تیر 59 شماره 11034 صفحه 2)

و حجت‌الاسلام مهدوی کنی وزیر کشور:

بر اساس بخشنامه‌ای که دیروز در وزارت کشور صادر شد زنان کارمند این وزارتخانه موظف به رعایت حجاب اسلامی شدند. متن اطلاعیه وزارت کشور بدین شرح است : به پیروی از اوامر موکد رهبر عالیقدر انقلاب و با توجه به لزوم رعایت سنن قطعی و ضروری اسلام و نیز با توجه به لزوم احترام به آرا اکثریت قریب به اتفاق ملت شریف ایران دایر بر پذیرش جمهوری اسلامی به کلیه سازمانها و ادارات تابعه اخطار می‌گردد. که از روز شنبه 14/4/59 کلیه بانوان کارمند باید با پوشش اسلامی و لباسهای سنگین که مناسب با شئون اسلامی محل کار است در محل خدمت حاضر شوند. ( 12 تیر 59 شماره 11035 صفحه 1)

و حتی مهندس محمد توسلی شهردار تهران که اکنون دبیر سیاسی نهضت آزادی ایران است:

مهندس توسلی شهردار تهران طی صدور اطلاعیه‌ای از کلیه بانوان شهرداری تهران خواسته است که در اجرای مصالح انقلاب اسلامی از صبح روز شنبه 14 تیر با پوشش اسلامی در محل کار خود حاضر شوند. ( 12 تیر 59 شماره 11035 صفحه 2)

وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت بهداری، دیوان محاسبات، بانک ملت، وزارت صنایع و معادن، دادگستری، تامین اجتماعی و هواپيمائي هما هم پوشش اسلامی برای زنان را اجباری کردند. سمینار حجاب با سخنرانی خانمها زهرا رهنورد و اعظم طالقانی در مرکز هیات پاکسازی و سالم سازی ادارات برگزار شد و با صدور قطعنامه ای ضمن دفاع از حجاب اسلامی خواستار توجه به جنبه‌های دیگر فرمان امام شد.

اما کار را شورای انقلاب تمام کرد. این شورا با صدور فرمانی خواستار محو کامل آثار طاغوت در نظام اداری خصوصا رعایت شعائر اسلامی توسط بانوان شد. اعضای شورای انقلاب در آن مقطع بنی صدر، آیت الله بهشتی، حجت الاسلام خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، باهنر، مهدوی کنی، بازرگان، معین‌فر، سحابی، حسن حبیبی، قطب زاده و ابراهیم یزدی بودند. باید توجه داشت که در آن زمان شورای انقلاب در نقش قوه مقننه عمل می کرد و مصوبات آن به منزله قانون تلقی می‌شد (آن دسته از مصوبات شورا که در سالهای بعد توسط مجلس نسخ نشدند هنوز هم اعتبار دارند). ضمن اينكه تیرماه 59 آخرین روزهای فعالیت شورای انقلاب بود زیرا انتخابات مجلس اول برگزار شده و نمایندگان در حال بررسی اعتبارنامه ها بودند:

جلسه دیشب شورای انقلاب به ریاست مهندس مهدی بازرگان در ساختمان نخست‌وزیری تشکیل شد. در پایان جلسه دیشب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی درباره مسائل مطرح شده در این جلسه به خبرنگاران گفت: قرار شد شورای انقلاب رسما اعلام کند که خانمها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات دولتی را نداشته باشند و ادارات اجازه دارند جلویشان را بگیرند. (16 تیر 59 شماره 11038 صفحه 3)

به دنبال این فرمان حجت‌الاسلام قدوسی دادستان کل انقلاب اطلاعیه ای صادر کرد:

بدین وسیله به تمام وزارتخانه ها و موسسات و ادارات تابعه شدیدا اخطار می شود چنانچه اثری از انچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد. (16 تیر 59 شماره 11038 صفحه13)

عملا ظرف یک هفته پس از فرمان آیت‌الله خمینی حجاب برای زنان شاغل در ادارات دولتی اجباری شد. این شرایط با استقبال رهبران و رسانه‌های نزدیک به حکومت روبرو شد:

حجت الاسلام خامنه ای امام جمعه تهران: ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه اسلامی را فضای عفاف عمومی قرار دهید کاری کنید که با بی‌اعتنائی شما به آرایش، دشمن یک بار دگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. ... هم در محیط ادارات هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر می‌کنم که در پیروی فرمان امام حاضر شدید با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید. ( 14 تیر 59 شماره 11036 صفحه 13)

کیهان که در این دوران و ماههای بعد به سرپرستی دکتر ابراهیم یزدی اداره می‌شد عملا به ابزار رسانه ای دفاع از اجباری شدن حجاب بدل شده بود. دکتر ابراهیم یزدی در سرمقاله شنبه 15 تیر 59 با اعلام اینکه سه هفته پیش از فرمان آیت الله خمینی، به دستور او حجاب در موسسه کیهان اجباری شده، بی‌حجابی را نشانه غربزدگی نامید. او حجاب را امری زیربنائی خوانده و اجباری شدن آن را نشانه مهمی از مخالفت با «وزش بادهای مسموم تمدن غرب» توصیف کرد. فردای آن روز هم سرمقاله کیهان به تجلیل از اجباری شدن حجاب و حمله به زنان بی‌حجاب اختصاص یافت. همچنین کیهان در تیتر نخست خود پرسیده بود «حجاب را چگونه باید به ادارات برد؟» پاره‌ای مسئولان دولتی در مصاحبه با کیهان به این پرسش پاسخ دادند:

مهندس نعمت زاده، وزیر کار(معاون فعلی وزیر نفت و مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فراوردهای نفتی):

ترک چنین عادت زشتی (بی‌حجابی) در کوتاه مدت به نظر من معقول نیست اصولا حجاب نباید بصورت اجباری باشد. ... اعلامیه بدهیم که اگر تا فلان تاریخ اگر پوشش اسلامی نداشتند خانمها فلان می شوند این را من یک حرکت غیر اسلامی می‌دانم و قطعا می‌دانم اگر ما آموزش کافی و آگاهی کافی به خانمها بدهیم به راحتی می‌توانیم بگوئیم 90 درصد اینها گرایش پیدا می کنند.

آیت‌الله موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور:

پوشش اسلامی باید مراعات بشود که همه می‌دانند چه مقدار است. موی سر پوشیده باشد مواضع زینت بدن پوشیده باشد لباس بلند باشد نازک و بدن نما نباشد چسبان نباشد حتی از نظر رنگ هم گفته شده رنگ ساده ای باشد.

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس:

رعایت حجاب این است که طوری لباس بپوشند که موها و بدن پیدا نباشد و فقط صورت و دو دست از مچ ایرادی ندارد و چادر ضرورتی ندارد. ... مسئولین مواظب باشند خانمها با زبان آرام بپذیرند. البته اگر توجیه نشوند و بخواهند مقاومت کنند طبعا این حق دولت و حکومت است که در محیط کارش اجازه ندهد آن چیزی که صلاح نمی‌داند جریان داشته باشد

میناچی، وزیر ارشاد ملی:

مگر ما به خانمها چه گفته‌ایم؟ در بخشنامه‌ها می گوئیم پوشش را در این شرایط یک مقدار سالمتر و معقولتر کنید ما که نگفته‌ايم چادر و چاقچور کنید صحبت این حرفها نبوده که بعضیها عنوان می کنند. در یک زمینه‌ای که یک رهبری اعلام می‌کند که اگر مرا قبول دارید و معتقدید من شما را به جائی رسانده‌ام و انقلاب را به ثمر رسانده‌ام جنایتکاران را بیرون کردم و خوب حرف مرا گوش کنید و باید هم گوش کرد و حق دارد. (16 تیر 59 شماره 11038صفحه 16)

کیهان سه شنبه 17 تیر صفحه 14خود را به انتشار مقالاتی از شهید مطهری، دکتر شریعتی و ابوالحسن بنی صدر در تجلیل از حجاب اختصاص داده بود. جالب اینجا بود که متن مصاحبه آیت الله طالقانی در اسفند 57 در مورد حجاب مجددا منتشر شده اما بخشهائی که به اجباری نبودن حجاب اختصاص داشته کلا سانسور شده است.

آخرین تلاشها، زنان سیاه پوش

فضای کنترل شده رسانه ها عملا مجالی برای بازتاب يافتن مخالفتهای احتمالی با اجباری شدن حجاب زنان شاغل ایجاد نمی کرد اما از لابلای اخبار وجود چنین مخالفتهائی را اگر چه محدود، می‌توان استنباط کرد:

موسوی خراسانی نماینده مشهد طی سخنانی ضمن تشریح اهمیت حجاب، تظاهرات دیروز گروهی از زنان را محکوم کرد. وی گفت: مساله حجاب یک مساله اسلامی است و در مورد وجود آن اختلافی نیست، مساله شکل حجاب است. (کیهان دوشنبه 16 تیر 59 شماره 11038 صفحه 13)

اصلی‌ترین مخالفتها در قالب تجمعی در روز یکشنبه 15 تیر انجام شد. در این روز جمعی از زنان در حالیکه به صورت نمادین لباس سیاه بر تن کرده بودند در مقابل در مقابل ساختمان نخست‌وزیری جمع شده و خواستار احترام حکومت به حق انتخاب پوشش برای زنان و نیز اجتناب از اخراج و پاکسازی زنان شاغل شدند. بنی صدر در جمع این زنان سیاه پوش حاضر شده و به آنها اطمینان داد که مساله در شورای انقلاب بررسی خواهد شد. اما دیگر واکنشها به زنان سياه‌پوش به این ملایمت نبود:

حجت الاسلام خامنه‌ای در نمازجمعه تهران: عده ای از خانمهاي سیاهپوشی که ما نمی خواهیم به آنها زنهای هرزه بگوئیم ولی به آنها می‌گوئیم که شما دروغگو و ضدانقلاب هستید چون لباس سیاه علامت عزاداری آزادی را نشان می‌دهد می‌خواهيد بگوئید در این مملکت آزادی نیست شما مگر در ایران زندگی نکرده اید موقعی که مردم ایران در اختناق به سر می‌بردند و زیر دست و پای جلادان دست و پا می‌زدند شما آن روزها کجا بودید و چرا لباس سیاه نپوشیدید که امروز که تازه این ملت می‌خواهد آزادی را تجربه کند. سالیان سال بود که ملت از آزادی خبر نداشت دلیل آزادی امروز این است که به شما ضدانقلابیون اجازه دادند تظاهرات کنید.(21 تیر 59 شماره 11042 صفحه 3)

زنان سیاه پوش قصد داشتند در روز دوشنبه نیز تجمع خود مقابل نخست وزیری را تکرار کنند اما برخلاف اسفند 57 این بار داستان « یا روسری یا توسری» جدی بود:

حضور هزاران نفر از مردم مسلمان و مبارز تهران در مقابل ساختمان نخست وزیری مانع از اجتماع زنان بی‌حجاب در این محل شد و سرانجام زنان بی حجاب بدون اینکه موفق به اجتماع در این محل شوند متفرق شدند. ساعت 5 بعدازظهر دیروز قرار بود زنان بی‌حجاب در جلو نخست‌وزیری جمع شوند و از سوی دیگر گروهی از زنان باحجاب و مومن به انقلاب اسلامی ایران نیز اجتماعی در چهارراه جمهوری تشکیل دادند که در صورت اجتماع زنان بی‌حجاب جوابگوی خواسته‌های آنان باشند. ... به محض اینکه زن بی‌حجابی می‌خواست به ساختمان نخست وزیری نزدیک شود با «هو» جمعیت مسلمان روبرو می‌شد و ناچار به بازگشت می‌گشت. از جمله صحنه‌های جالب دیروز حضور یک پیرزن بی‌حجاب در جلو نخست وزيری بود این پیرزن بدون اعتنا به فریاد اعتراض اجتماع کنندگان جلو نخست‌وزیری ناسزاگویان خود را به جمعیت زد و برادران پاسدار و شهربانی برای جلوگیری از درگیری از این پیرزن بی‌حجاب خواستند که محل را ترک کند اما او با ناسزاگوئی سعی می کرد در محل بماند و چون هر آن احتمال می‌رفت وی مورد هجوم مردم خشمگین قرار گیرد ناچار پاسداران وی را در میان گرفتند و از محل دور کردند. ( 17 تیر 59 شماره 11039 صفحه 13)

برخورد با زنان سياه‌پوش محدود به این موارد نبود:

با توجه به اینکه تظاهرات دسته ای از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامی روز سه شنبه از سوی وزارت کشور و کمیته مرکزی منع شده بود ولی عده‌ای از بانوان به تحریک عده‌ای از عوامل طرفدار رژیم سابق قصد تظاهرات داشتند که هشت نفر از محرکین اصلی دستگیر و تحویل کمیته مرکزی شدند. (18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 2)

زنان سیاه پوش هنگامی که دريافتند نمی توانند به تجمع ادامه دهند روش خود را تغییر دادند. زنان تصمیم گرفتند در اعتراض به شرایط موجود، به جاي تجمع در يك نقطه معين، با لباس سیاه از منزل خارج شوند. بدین ترتیب لباس سیاه به نماد مخالفت با حجاب اجباری بدل شد. حکومت با این اقدام نمادین نیز به شدت برخورد کرد:

تعداد 131 نفر از بانوان کارمند یگانهای مختلف ارتش و شهربانی که به پیروی از صدای آمریکا و اسرائیل در سوگ ارزشهای پوسیده نظام ستم شاهی جامه هائی به سیاهی قلبشان به تن کرده اند و در عمل ثابت نموده اند پس از یک سال و نیم که از انقلاب مردم محروم این سرزمین می‌گذرد نمی‌توانند حتی ظاهر خود را با انقلاب اسلامی تطبیق دهند و هنوز مقلد بلااراده اسلاف مزدور خویش می‌باشند از پیکر قهرمان ارتش اسلامی ایران زدوده و اخراج گردیدند. (18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 3)

و یا در بانک مرکزی:

آیت الله اشراقی در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی ایران کیهان گفت : در اولین بازدیدم از بانک مرکزی شاهد بودم که عده ای از خانمها سیاه‌پوش هستند. اینجانب به هیات نظارت بر پاکسازی دستور دادم تا خانمهاي سیاه‌پوش را از بانک خارج کنند. همچنین سه نفر از خانمها که پوشش اسلامی نداشتند به رئیس بانک گزارش دادم تا آنها اخراج شوند. ... امام فرموده‌اند که بانوان باید در وزارتخانه ها اعم از دولتی یا خصوصی با پوشش اسلامی مشغول بکار باشند. مخالفت با این دستور مخالفت با قانون و مقررات است و مخالفت با جمهوری اسلام است. (22 تیر 59 شماره 11043 صفحه 10)

زنانی هم که در ادارات حاضر به گذاشتن حجاب نشدند بی هیچ مماشاتی اخراج و پاکسازی شدند. روزنامه‌ها سرشار از این گونه اخبار بودند:

139 نفر دیگز از زنان ارتشی اخراج شدند. ( 18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 3)

43 پرستار به علت عدم رعایت پوشش اسلامی در مسجد سلیمان از کار برکنار شدند. (19 تیر 59 شماره 11041 صفحه 15)

...

حجت‌الاسلام علی اصغر حجازی که در سالهای اخیر برای آشنایان با پشت پرده سیاست در ایران نامی آشنا است در آن ایام سرپرست هیات بازرسی ادارات در تخلف از فرمان امام بود. او در گزارش بازرسی خود از سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی می گوید:

اگر در سامان برنامه و بودجه مختصری فرمان امام بازتاب داشته در بانک مرکزی اساسا بازتابی ندارد. زیرا همان خانمها با همان وضعیت کذائی هستند تازه وقتی که متوجه شدند ما آمدیم دیدیم فورا روسریها پوشیده شد. ... معلوم شد که تمام این جریانات زیر سر خانمی است که با یکی از معدومین نسبتی دارد و در حال حاضر رئیس اداره سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی است و نام او فیروزه خلعتبری برادرزاده خلعتبری معدوم است و با آن وضعی که داشت رفته آقای نوبری (رئیس کل وقت بانک مرکزی) را از طبقه بالا آورده پائین و گفته که اینها کشوی میز من را می‌گردند و البته امروز حکم قطع حقوق و مزایای این خانم را خواهم نوشت. ( 26 تیر 59 شماره 11047 صفحه 1)

از اداره تا خیابان

در تیرماه 59 حکومت صرفا به اجباری شدن حجاب برای زنان شاغل اکتفا کرد. فرمان آیت الله خمینی هم صرفا به پاکسازی ادارات از نشانه‌های شاهنشاهی اشاره داشت. اما طبعا زنان حساب کار دستشان آمده بود. واضح بود که ارابه به راه افتاده قصد بازایستادن ندارد. همه می‌دانستند که هدف از این بگیر و ببندها اجباری کردن حجاب در تمام فضاهای عمومی و برای همه زنان است. کیهان 26 تیرماه یادداشت مفصلی با نام «حچاب امری اجتماعی، نه مساله ای شخصی» به قلم رائد فریدزاده منتشر کرده که به خوبی تفکر پنهان پشت اجباری شدن حجاب را نشان می دهد:

اگر می‌بینيم در بین یکی دو هزار تظاهر کننده زن در مقابل نخست‌وزیری جهت اعتراض به این دستور جدید دولت فاحشه‌های درجه اول هم وجود دارند خود حاکی از عمق توطئه‌ای می کند که رهبریتش مستقیم یا غیرمستقیم در دست آمریکا است. شهرزاد هنرپیشه‌ای که شاعرش هم کردند از جمله آنان بود و یا ژاله کاظمی آن زنک تلویزیونی همسر سابق گرگین، وابسته تلویزیونی رژیم درباری شاه و البته پدر و مادر و خواهر و برادر مرده‌هائی هم که در رژیم انقلاب خمینی به واسطه همکاری نزدیک با شاه اعدام شده بودند در این تظاهرات نقش موثر داشتند و آنهائی هم که نیامدند یا حالش !!! را نداشتند و یا نخواستند با این گونه زنان همدم و هم سخن شوند. ... این وظیفه دولت اسلامی است که حتی با استفاده از نیروی قهریه احکام الهی را تحکم بخشد چه به قول امام : ما باید به زور اینان را در بهشت داخل کنیم. ... حجاب یک امر اجتماعی است و اساسا مساله شخصی و فردی نیست که تصمیم انتخاب یا عدم انتخابش با شخص باشد و لذا رعایتش ضروری و واجب است. (26 تیر 59 شماره 11047 صفحه 14)

زنان غیرشاغل نیز با خواندن چنین مطالبی که هر روز از تریبونهای مختلف و با ادبیات متفاوت تکرار می‌شد کاملا ملتفت شدند که زمانه دگرگون شده است. البته هشدارهای رسمی اما پراکنده نیز وجود داشت که به زنان یادآوری کند بهتر است اساسا بی‌حجاب از خانه خارج نشوند:

حجت الاسلام زین العابدین قربانی حاکم شرع استان گیلان با انتشار اطلاعیه ای بانوان را به رعایت اصول اخلاقی و موازین اسلامی دعوت کرد. متن اطلاعیه حاکم شرع گیلان به این شرح است :

...

3- تظاهر به بی‌بند و باری و پوشیدن لباسهای محرک و ارتکاب اعمال خلاف عفت و قانونی عملی ضدانقلاب شمرده و تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.

4- پخش نوارهای مبتذل و عکسها و پوسترهای بدآموز و همچنین دکه هائی که مرکز توطئه و تبلیغات علیه جمهوری اسلامی شده باید تا اول ماه رمضان جمع‌آوری شود وگرنه اقدام مقتضی خواهد شد. ( 11 تیر 59 شماره 11034 صفحه 2)

و یا اندکی صریح تر :

دایره مبارزه با منکرات به مناسبت آغاز ماه رمضان اخطاریه‌ای صادر کرد:

...

5- از خواهران غیر اداری می خواهیم که در این فصل گرما که مصادف با ماه خداست و زمان خویشتن داری از گناه از پوشیدن لباسهای جلف و تحریک آمیز خودداری کنند وگرنه به خاطر بهم زدن عفت عمومی و ضربه به اخلاق اسلامی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. (22 تیر 59 شماره 11043 صفحه 3)

طبیعی بود که در چنین اوضاعی عده‌ای هم كاتوليك‌تر از پاپ شوند :

بازاریان مسلمان تبریز با انتشار اطلاعیه‌ای ورود زنان بی‌حجاب را به محوطه بازار از تاریخ ‌14/4/59 ممنوع اعلام کردند.( 15 تیر 59 شماره 11037 صفحه 2)

سرپرست مسجد الجواد اعلام کرد از ورود خانمها با چادر یا لباس توری در مجالس ترحیم مساجد ممانعت خواهد شد.( 15 تیر 59 شماره 11037 صفحه 2)

روز گذشته بازاریان شیراز با نصب تابلوهائی در مدخل و انتهای بازار وکیل اعلام کردند که ورود بانوان و دوشیزگان بی‌حجاب به بازار وکیل ممنوع است. ( 17 تیر 59 شماره 11039 صفحه 4)

کار به جائی رسید که غیرمسلمانان هم ترجیح دادند احتیاط پیشه کنند:

شورای خلیفه‌گری ارامنه همکیشان خود را به رعایت پوشش مناسب در ماه رمضان دعوت کرد. (19 تیر 59 شماره 11041 صفحه 16)

صادق زیباکلام که آن روزها با عنوان مهندس زیباکلام رئیس دانشگده فنی دانشگاه تهران بود توصیف رساتر و صادقانه‌تری از آنچه که در پشت صحنه مبارزه با بی‌حجابی می گذشت ارائه می دهد. او از زبان دربان دانشکده به خوبی روایت می‌کند که چگونه اجباری شدن حجاب به عرصه انتقام جوئی طبقات فرودست جامعه از طبقه متوسط بدل شده بود. اگرچه او هم در نهایت همنوا با دربان دانشکده خواهان اجباری شدن حجاب می شود:

مساله زمانی مرا در فکر فرو برد که یکی از نگهبانان به عنوان کسب تکلیف از من پرسید که «از روز شنبه ما باید از ورود کارمندان زن بی‌حجاب جلوگیری کنیم؟» اشکال از آنجا برایم شروع شد که در لحنش سوال نبود بلکه با همه وجود منتظر شنبه بود تا 50 سال توهین و تحقیر را تلافی کند. در چشمانش موجی از پیروزی به چشم می‌خورد از اینکه فلان خانم کارمند، فلان خانم استاد را که یک عمر به او فخر کرده بود و شاید در گرمای طاقت‌فرسای ماه رمضان در حالیکه این مستخدم کم سواد یا بیسواد دهانش از تشنگی خشک شده بود این خانم یا آن آقا ازش خواسته بود که لیوانی آب سرد یا نوشیدنی خنک برایش بیاورد ... و چون تابستان بود و هوا گرم، خانم کارمند طبیعتا با لباس نازک یا آستین کوتاه یا اصلا بدون آستین در محل کار حاضر شده بود، حالا به زعم او بایستی حساب پس بدهد. نگهبان در حقیقت از من نمی پرسید که از ورود خانمهاي بی‌حجاب جلوگیری کند یا نه، بلکه به من می‌گفت که از روز شنبه دیگر اجازه نخواهد داد گذشته‌ها تکرار شود این خانمهای تحصیل‌کرده در داخل یا خارج یا با لیسانسها یا دکترای‌شان یا دیپلم‌شان بایستی مثل خانم من با کم و زیادش ظاهر شوند.

... می خواهم بگویم که مثل هندوها، چینی ها و عربها از آنچه که گوشه‌ای از هویت ملی‌مان می‌باشد تبعیت کنیم و پوشش اسلامی را اگر از نظر مکتبی قبول نمی‌کنیم مثل «ساری» هندی به عنوان یک هویت ملی بپذیریم. نیائیم از دید زور و تحمیل به مساله نگاه کنیم بلکه از دید یونیفورم چینی‌ها که بعد از انقلاب با لباس صدها میلیون زن و مرد چینی یکسان بود نگاه کنیم و اگر به دموکراسی اعتقاد داریم به دعوت اکثریت ملت را که این انتظار ملی و مکتبی را از ما دارند لبیک بگوئیم. (25 تیر 59 شماره 11046 صفحه 14)


23 February 2008

انديشيدن، بيرون از جعبه و جمعه گردی های زورزورکی بر عرشه «کشتی» سکولاریسم نوری قمری موشکی نو

انديشيدن بيرون از جعبه
و جمعه گردی های زورزورکی
بر عرشه «کشتی» سکولاریسم نوری قمری موشکی نو
...............

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج
http://che-0-che-0-che.blogspot.com



"انديشيدن، بيرون از جعبه! /

"فرنگی ها عبارتی دارند که اغلب در بزنگاه هائی که حل مسئله ای و يافتن پاسخی برای پرسشی مشکل می شود آن را بکار می برند؛ می گويند «بيرون از جعبه فکر کن!»
مدتی است که با خود می انديشم اين «جعبه» را بايد به چه تعبير کرد؟...
مثلاً، در مدرسه می آموزيم که زمين گرد و کروی است. اما به اطراف خود که می نگريم جز زمين مسطحی که اينجا و آنجای افقش را سلسله ای از کوه ها شکنجی بلند و کوتاه داده چيزی نمی بينيم. اما کافی است تا ما را سوار موشکی کنند و چند کيلومتری از سطح زمين بالا ببرند تا از آن ارتفاع پائين را نگريسته و زمين را در کرويت اش ببينيم...
باری، دوست دارم در پايان، لحظه ای به زمين و زمانهء خودمان برگردم... يکباره خود و ديگر سرنشينان اين «کشتی» را می بينم که روزگار درازی است بر دريای مرده می رانيم و کسی نيست که از اطاق های دربسته بر هوای تازه برون آيد و سری به عرشه بزند، بالای دکل ها برود و ببيند که آيا اصلاً چيزی به نام خشکی در افق ديد ما هست؟ آيا بادی راه انداز ما کشتی نشستگان می وزد؟ و آيا بادبان های کشتی فکرمان نپوسيده اند؟"

حاج آقا ا. ن. اعلا
انديشيدن، بيرون از جعبه و جمعه گردی های زورزورکی بر عرشه «کشتی» سکولاریسم نوری قمری موشکی نوا
مخترع «کشتی» سکولاریسم نوری قمری موشکی نو
گو "." یا نیوز
http://news.gooya.com/society/archives/068336.php
آدینه 3 اسفند 1386 – 22 فوریه 2008

22 February 2008

نيما نامداری: داستان اجباري شدن حجاب در ايران / (گام دوم) / حجاب "اختیاری" است به شرط آنکه "با حجاب" باشی

داستان اجباري شدن حجاب در ايران:
گام دوم،
حجاب "اختیاری" است به شرط آنکه "با حجاب" باشی


نيما نامداری


همانطور که در بخش نخست این گزارش شرح داده شد نخستین فرمان صريح براي اجباری شدن حجاب در ادارات با واکنش گسترده زنان روبرو شد و به شکست انجامید. از آغاز سال 1358حکومت نوپای اسلامی آنچنان گرفتار تعارضات درونی انقلابیون شد که ترجیح داد با اصرار بر اجباری شدن حجاب، موجب ریزش نیرو و ایجاد جبهه جدیدی در مقابل حکومت نشود.

پیش از ارائه ادامه بحث لازم است به نکته مهمي اشاره شود. در ابتدای انقلاب رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری جریان حوادث داشتند. رسانه ها با تاثیر بر افکار عمومی و ایجاد فشار بر حکومت می‌توانستند در تعیین اولویتهای انقلابیون بسیار اثرگذار باشند. مردم عادی بر اساس آنچه در روزنامه‌ها منتشر مي‌شد از روند حوادث مطلع شده و واکنش نشان می‌دادند. اما در اوائل سال 58 حکومت فضای رسانه‌ای را به کنترل خود درآورد. البته رادیو و تلویزیون تحت مدیریت صادق قطب زاده عملا از مدتها پیش هماهنگ با انقلابیون مسلمان شده بود. در 17 مرداد روزنامه آیندگان به اتهام توطئه علیه انقلاب توقیف و برخی نویسندگان آن بازداشت شدند. آیندگان تنها روزنامه پرخواننده آن دوران بود که صدای نیروهای سکولار را بازتاب می‌داد. در مسائل مربوط به زنان هم آیندگان تنها روزنامه ای بود که موضعی انتقادی داشت. در 29 مرداد 1358 به دستور دادستان انقلاب 41 روزنامه و نشریه ملی یا محلی ممنوع الانتشار شدند. دادستانی انقلاب روزنامه اطلاعات را هم در 18 شهریور به نفع مستضعفین مصادره کرد. روزنامه کیهان نیز پیش از اين، پاکسازی دروني شده بود. يعني تعدادي از كارگران و كاركنان بخش فني همراه با افرادی از تحريريه با هماهنگي نهادهائي خارج از روزنامه، شوراي سردبيري و برخي نويسندگان را از روزنامه بيرون كردند. به همين دليل تیتر نخست این روزنامه در 25 اردیبهشت به «پاکسازی در کیهان» اختصاص یافته بود:

روزنامه کیهان ضمن پوزش عمیق از امام و ملت انقلابی ایران و اینکه روش غیرمعقول برخی از افراد روزنامه بیش از حد و زمان معقول اعمال می‌گردید کارکنان و هیات تحریریه تصفیه شده را متعهد می‌نماید که از این پس خود را در تداوم مسیر انقلابی قرار داده و به صورت یک ارگان آزاد و مسئول انقلابی به خدمت مطبوعات خود ادامه دهد.(25 اردیبهشت 58 شماره 10707 صفحه 1)

بدین ترتیب صفحات روزنامه ها رنگ و بوئی غیر انتقادی گرفتند و بازتاب كاملی از آنچه در جامعه جریان داشت را نمی شد در آنها مشاهده کرد. تصاویر زنان بی حجاب در صفحات مطبوعات به مرور نایاب شد. در مقابل تصاویر زنان با حجاب به بهانه های مختلف در مطبوعات انعکاس پیدا می‌کرد. تقریبا روزی نبود که چند آگهی تشرف زنان غيرمسلمان به اسلام در روزنامه ها چاپ نشود. در بالای همه این آگهی‌ها عکس زن اسلام آورده با چادر مشکی در حالیکه تنها فاصله بین ابروها تا لبهایش پیدا بود منتشر مي‌شد:

اینجانبه فروکی بوس از شهر آمستردام هلند لیسانسیه در رشته آکادمی فیلم و تلویزیون با مطالعه در زمینه اسلام و با ارشاد علمی حضرت آیت الله علامه نوری به اسلام که کاملترین و آخرین دین الهی است ایمان آوردم و نام رحیمه را انتخاب نمودم.(3 شهریور 58 شماره 10790 صفحه 11)

اختلاط خواسته ضد انقلاب است

بررسی روند اجباری شدن حجاب بدون توجه به سیاست تفکیک جنسیتی غیرممکن است. زیرا یکی از استدلالهای مخالفین حجاب اجباری این بود که چادر دست و پا گیر است و موجب حذف زنان از عرصه عمومی خواهد شد. اما مدافعین حجاب اجباری معتقد بودند در صورت زنانه مردانه شدن اماکن عمومی زنان می‌توانند حجاب خود را در بسیاری از جاها بردارند و عملا حجاب مانع فعالیت اجتماعی آنها نخواهد شد. به همين دلیل تفكيك جنسيتي نسبت به حجاب اجباري اولويت پيدا كرده بود.

یکی از دلایل شکست فرمان اجباری شدن حجاب در ادارات شیوه اعمال آن بود. اعمال از بالا و ضربتی آن موجب ایجاد واکنش سریع در جامعه شده و مخالفتهای گسترده‌اي را دامن زده بود. این بار انقلابیون هوشمندانه‌تر عمل کردند. اولین جلوه تفکیک جنسیتی در رفراندوم جمهوری اسلامی اعمال شد. در این انتخابات صفهای رای دهندگان زن و مرد از هم جدا شده و در بسیاری از حوزه ها صندوقهای رای نیز مجزا از یکدیگر بود. اما اولين تفكيك جنجالي هنگامی بود که فرماندار انزلی خبر داد ساحل انزلی را زنانه مردانه کرده‌است. بازتاب این سخنان در مطبوعات و بالا گرفتن بحث میان مدافعین و مخالفین آن منجر به صدور بخشنامه‌ای از طرف وزارت کشور شد:

سخنگوی وزارت کشور خبر بخشنامه هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت به استانداران ساحلی را داده است که در این بخشنامه آمده است : آغاز فصل دریا و لزوم استفاده صحیح و مشروع عموم مردم از این موهبت و نعمت خدادادی که در حکومت جمهوری اسلامی این ضرورت را تائید می کند که برای بهره گیری از دریا و سواحل آن تصمیماتی منطبق با احکام اسلامی و عفت عمومی اتخاذ گردد و رضایت ملت مسلمان ایران فراهم شود. (6 تیر58 شماره 10743صفحه 2)

اما کار به این بخشنامه محدود نماند:

امام خمینی در سمینار مبلغین اعزامی به روستاها فرمودند: ... مردم مسلمانند و نمی گذارند زن و مردها با هم به دریا بریزند. تمدن اینها این بود و آنها از تمدن این را می‌خواهند تمدن غربی می‌خواهند آن این است که زن و مرد لخت بشوند و به دریا بروند. این تمدنی است که در رژیم سابق به مملکت تحمیل می‌شد با آن وضع می‌آمدند در میان شهر و مردم هم جرات نمی‌کردند حرف بزنند اما اکنون اگر یک چیزی بشود ما تکلیفشان را روشن می‌کنیم دولت هم وظیفه تعیین کرده اگر دولت آنطوری که وزیر کشور گفته جلواش را گرفتیم که خوب، اما اگر نگیرند مردم می‌گیرند. مگر مازندرانیها یا رشتیها می‌گذارند که کنار دریاهاشان مثل آنوقتها باشد مگر بندر پهلویها می‌گذارند زن و مرد در یک دریا بروند.(11 تیر شماره 10748صفحه 3)


امام خمینی در چند سخنرانی دیگر خود نیز به همین مساله اشاره کرده و به شدت از اختلاط زن و مرد در سواحل شمالي انتقاد کردند. اما کار به دریا محدود نماند:

استخر شنای ارامنه – باشگاه آرارات در ونک - به سبب استفاده مشترک زنان و مردان از سوی کمیته شماره 3 تعطیل شد. همچنین به دستور این کمیته استخرهای هیلتون و شرایتون برای ادامه کار زنانه و مردانه شدند. یکی از مسئولان باشگاه ارامنه (آرارات) در این زمینه روز دوشنبه یازده تیرماه گفت : ساعت 2،5 بعدازظهر در حالی که کودکان مسیحی عضو باشگاه آرارات در حال شنا بودند عده ای مسلح با داشتن نامه ای به مسئولان باشگاه مراجعه کردند و استخر را تعطیل کردند.( 16 تیر 58 شماره 10749صفحه 3)

کیهان یکشنبه 24 تیر در صفحه 7 خود گزارش مفصلی از زنان تن فروش در محله بدنام قلعه و سوابق زنانی که به اتهام اشاعه فحشا تیرباران شده بودند منتشر و در پائین این گزارش عکسی از ساحل بندر انزلی چاپ کرده که در آن تعداد زیادی زنان چادری نظاره گر شنای مردان لخت در دریا بودند. جالب آنکه در تیتر مطلب آمده بود: زنها، دور از دید مردها به دریا زدند!

واکنشهاي عمومی به زنانه مردانه کردن دریا انتقادی نبود زيرا اغلب مردم با اين كار مخالف نبودند اما در موارد دیگر داستان به این سادگی قابل اجرا نبود. در ستون کیهان و شمای شنبه 29 اردیبهشت آقای رسول قدسی از اصفهان می گوید:

مدیرکل آموزش و پرورش اصفهان دستور داده کلاسهای زبان انگلیسی آموزشگاههای آزاد به صورت مختلط نباشد. پس دختران باید کجا درس بخوانند؟(29اردیبهشت 58 شماره 10710صفحه 6)

جدا کردن مدارس و آموزشگاههای کودکان دختر و پسر اگرچه با جنجال همراه شد اما آن هم به اجرا در آمد. در آن زمان اکثر مدارس کشور یا دخترانه بودند یا پسرانه و تعداد مدارس مختلط در تهران از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رفت. اما همین مدارس از سوی خانواده‌هائی که زن و شوهر هر دو شاغل بودند به شدت استقبال می شد زیرا به این خانواده ها امکان می‌داد همه فرزندان خود را در یک مدرسه گذاشته و از زحمت بردن و آوردن آنها به چند مدرسه مختلف معاف شوند. نخستین اعتراضها هم از سوی همین والدین انجام شد:

350 تن از فرهنگیان، پزشکان و مهندسین با ارسال طوماری خطاب به مهندس بازرگان در مورد نارسائیها و تصمیمات عجولانه ای که در آموزش و پرورش گرفته می شود هشدار دادند... مثلا تحصیل مختلط دختر و پسر در دبستانها با توجه به سن آنها که از 12 سال تجاوز نمی کند مشکلی ایجاد نخواهد کرد در صورتیکه جلوگیری از آن مشکلاتی زیادی برای خانواده هائی که فرزند دختر و پسر دارند ایجاد خواهد کرد. (1 مرداد 58 شماره 10764صفحه 9)

اما این طرح موافقانی هم داشت:

گروههائی از دانش آموزان دختر جنوب شهر تهران صبح امروز در اجتماعی در دفتر وزیر آموزش و پرورش خواستار انحلال مدارس مختلط شدند. این گروه که تا ساعت 9،5 صبح تعدادشان به 200 نفر می رسید اکثرشان دانش آموزان دختر نواحی جنوب تهران بودند که با حجاب اسلامی جلوی دفتر وزیر آموزش و پرورش علیه مختلط بودن مدارس شعار می‌دادند و منتظر ملاقات با وزیر آموزش و پرورش بودند. معترضین پلاکاردهائی با مضامین مختلف در دست داشتند: «خون شهیدان ما منتظر جواب است – مدرسه مختلط بر ضد انقلاب است» ... (7 مرداد 58 شماره 10769 صفحه 2)

جالب اینجاست که این دانش‌آموزان معترض خود در مدارس دخترانه درس می خواندند. واکنشهای وزیر آموزش و پرورش مشابه واکنش همیشگی دولت مهندس بازرگان بود. یعنی تاکید بر مهم نبودن مساله همراه با اتخاذ موضعی محافظه کارانه که عملا به نفع انقلابیون تمام می‌شد. این بار هم دکتر علی شکوهی وزیر آموزش و پرورش چنین‌می گوید:

به طور کلی من اشکالی نمی‌بینم که بچه های زیر 12 سال با هم درس بخوانند. معذالک جدا کردن آنها در شهری که جمعیت انبوهی دارد اشکال نخواهد داشت. چرا این مساله را بزرگ می کنند؟ هم ما نباید اصرار بیجا کنيم هم اولیا دانش آموزان. مثلا یک مدرسه ای هست که 400 محصل دارد یا دو مدرسه هر کدام با 300 شاگرد چه اشکالی دارد دخترها به یک مدرسه بروند و پسرها به مدرسه دیگر؟ (3 مرداد 58 شماره 10766صفحه 2)

آموزش و پرورش اصلی ترین عرصه حضور زنان در محیط کار بود و به همین دلیل اهمیتی مضاعف در روند اجباری شدن حجاب داشت. کسانی که در آن مقطع در مدارس شاغل بودند به خوبی به یاد دارند که معلمها چقدر نگران اخراج توسط کمیته های پاکسازی بودند. بسیاری از آنها در تعطیلات تابستان 58 اخبار پاکسازی و تصفیه ادارات دولتی را در روزنامه ها خوانده بودند و می دانستند که نگاه انقلابیون به کار زنان نگاه مثبتی نیست. همچنین فشارهای غیر رسمی و محلی (در قالب تمسخر، توهین، تهدید تلفنی، اعتراض دانش آموزان مذهبی و ...) آنها را به شدت ترسانده بود. کیهان نمونه هائی از این فشارهای غیر متمرکز اما فراگیر را در شماره های مختلف خود انعکاس داده است:

حجت الاسلام خدائی نماینده امام خمینی در مرودشت از دختران دانش آموز و زنان آموزگار این شهر خواست که از اول مهرماه با حجاب به مدارس بروند. وی که در مسجد جامع و در میان هزاران نفر از مردم این شهر سخنرانی می کرد با تاکید برحفظ حجاب زنان را دعوت به رعایت این اصل اسلامی کرد. حجت‌الاسلام خدائی اخطار کرد:« اگر دختران دانش آموز از روز اول مهرماه بدون حجاب به مدارس بروند از ورود آنان جلوگیری خواهدشد » وی شیوه جلوگیری از ورود زنان و دختران بی‌حجاب را روشن نکرد.(31 شهریور 58 شماره 10812 صفحه 4)

به دليل همين ترس و از سر احتياط، اغلب معلمان زن روز اول مهر 58 باحجاب سركار خود حاضر شده بودند. آنها ترجیح می‌دادند روسری بر سر کنند اما از کار اخراج نشوند.

در سال 58 صفحات روزنامه ها سرشار از اخبار تیرباران و شلاق در ملاعام بود. اما بر خلاف ماههای اول انقلاب که همه تیرباران شدگان سران و افراد عالیرتبه نظام سابق بودند اکنون زنان تن فروش، دایر کنندگان مراکز فحشا و زنان و مردانی که زنا کرده بودند در مقابل جوخه تیرباران قرار می‌گرفتند. بر اساس اخبار انتشار یافته در کیهان منتشر شده در سال 1358 حدود 600 زن و مرد به اتهام مسائل مربوط به روابط جنسی تیرباران شده‌اند. همچنین روزی نبود که در روزنامه ها خبر شلاق زدن افرادی که مشروبات الکی نوشیده‌اند یا دختر و پسری که با هم رابطه داشته‌اند منتشر نشود. در چنین شرایطی زنان شاغل در ادرات دولتی از جمله معلمان و پرستاران به مرور ترجیح می‌دادند با پوشاندن موی سر خود را از مظان اتهام خارج کننند. آنها قاطعيت و اسلام‌گرائي انقلابيون را جدي گرفته‌بودند. اعمال تفکیک جنسیتی هم حوزه های مختلف را در می نوردید:

شیراز خبرگزاری پارس - ستاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فارس طی نامه ای به سندیکای آرایشگران هشدار داد: چون بر خلاف مبانی اسلام و برخلاف تعهد قبلی در تعدادی از آرایشگاهها مردها آرایش زنان را به عهده گرفته‌اند برای آخرین بار به این گونه آرایشگاهها اخطار می‌شود که فورا دست از اعمال خلاف اسلام برداشته و در غیر این صورت اقدامات مقتضی در مورد آنان اتخاذ خواهد شد. (23 تیر 58 شماره 10756صفحه 2)

حجاب، راه نجات از اتهام همراهی با حکومت سابق

در بررسی روند اجباری شدن حجاب نباید غلبه گفتمان اسلام انقلابی بر دیگر گفتمانهاي موجود در جامعه را فراموش کرد. واقعیت آن است که بسیاری از زنان (به ویژه زنان جوان و تحصیل کرده) به حجاب گرایش پیدا کرده و حجاب را بر اساس انتخاب بر سر کرده بودند. گروه قابل توجهی از این زنان را می‌توان در زنانی که به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمده بودند مشاهده کرد. زنان این سازمان نوع جدیدی از پوشش اسلامی که شامل روپوش تیره رنگ تا سر زانو، شلوار ساده و روسری کلفت و بزرگ را رواج دادند. شاید بتوان گفت کپی رایت پوششی که امروزه به مانتو معروف است در اختیار گروههای مبارز مسلمان قبل از انقلاب و به ویژه سازمان مجاهدین خلق است. این نوع پوشش به سرعت از سوی دیگر گروههای انقلابی مسلمان مورد استقبال قرار گرفت زیرا ضمن پوشیده و شرعی بودن مانع تحرک زنان نمی‌شد. چادر نشانه اسلام سنتی بود و این پوشش جدید نشانه اسلام انقلابی و در سالهای ابتدائی انقلاب غلبه با اسلام انقلابی بود. مهرانگیز کار در کتاب خود اشاره كرده که نخستین یونیفورم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم چنین شکلی داشته است:

عکسی در روزنامه ها انتشار یافت که یک دختر و پسر جوان طرح یونیفورم جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را با علامتی از یک تفنگ آماده شلیک به نمایش می‌گذاشتند. تفنگ آماده بود تا به هر دشمن فرضی شلیک کند. یونیفورم زن پاسدار روپوش و شلواری بود با روسری ضخیم که تا روی قوس ابرو را می پوشاند.(شورش، روایتی زنانه از انقلاب ایران؛ مهرانگیز کار؛ نشر باران؛ سوئد؛ چاپ اول 2006؛ ص195)

تمايل به حجاب گذاشتن در میان دختران جوان واقعیتی غیر قابل انکار بود. کاریزمای رهبری انقلابی امام خمینی، تاثیرات اندیشمندان مذهبی به ویژه دکتر علی شریعتی، تاثیر اتمسفر شورآفرین انقلاب بر الگوهای ذهنی زنان جوان و بالاخره نشانه های سیاسی آرمان‌گرايانه و ایده آلیستی بار شده بر حجاب، همگي در شکل گیری این گرایش به حجاب موثر بودند. به عبارت بهتر حجاب به نشانه‌اي بدل شده بود كه بيانگر تعلق يك زن به گروه زنان انقلابي و آرمانگرا بود.

حزب جمهوری اسلامی به عنوان حزب اصلی نزدیک به امام خمینی و رهبری انقلاب شناخته می شد. این حزب در سال 1358روز ولادت حضرت فاطمه زهرا را به عنوان روز اسلامی زن اعلام کرد که با حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه زنان انقلاب اسلامی و نهضت آزادی روبرو شد. کیهان چهارشنبه 26 اردیبهشت 58 در صفحه نخست خود آگهی فراخوان راهپیمائی گسترده زنان در این روز را منتشر کرده است. آگهی شامل چهره زنی ملبس به چادر است که فرزندش را در آغوش گرفته و با مشت گره کرده شعار می دهد: «... و این تنها لباس رزمهامانرا عزیز و محترم داریم». در بندهای 9 و 10 قطعنامه همین راهپیمائی چنین گفته می شود:

9- ما زنان مسلمان پوشش اسلامی را که لبیک به الله و پاسداری از خون شهدای به خون خفته می دانیم و خواستار آنگونه برنامه های ارشادی و انقلابی هستیم تا دیگر خواهران رزمنده و فداکار میهن با آگاهی و انتخاب خویشتن به این پوشش رهائی بخش نائل گردند.

10- ما زنان مسلمان خواستار جلوگیری از وارد شدن و ساخته شدن کالاهای مصرفی – زینتی و آرایشی هستیم زیرا اینگونه مصارف مظاهر نظام طاغوتی است و جامعه را از معنویات اسلامی خارج می کند.(29 اردیبهشت 58 شماره 10710صفحه 3)

به وضوح می توان دریافت که رهبران انقلاب اگرچه حجاب را اختیاری می‌خواندند اما آن را نشانه همراهی با حکومت جدید و بیزاری از حکومت سابق می‌دانستند. این نشانه‌ها برای زنان جوانی که شیفته کاریزمای رهبر انقلاب و شعارهای آرمانگرایانه انقلاب اسلامی شده بودند واجد معنائی ویژه بود. زهرا رهنورد، تنها سخنگوی زن منتسب به حزب جمهوری اسلامی و جریان مورد تائید امام خمینی، نمونه اعلای چنین زنانی بود. او در سالهای دانشجوئی بی‌حجاب بوده و با همان شرایط و در محیط دانشکده هنرهای زیبا با مهندس میرحسین موسوی ازدواج کرده بود. رهنورد در سال اول انقلاب به تئوریسین حضور زن مسلمان در جامعه بدل شد. او در حالیکه عکس با روسری اما بدون چادرش در کنار مقالاتش در کیهان منتشر می‌شد چنین گفته بود:

... ای همه رنجبران و محرومان جهان، مستضعفین تاریخ از آغازش تا امروز، و از امروز تا لحظه خجسته قیام مهدی(عج)، حجاب مرا تو ساده و کوچک مپندار، که خود بشارتی و رهنمودی به رهائی و رستگاری توست. اشاره به ایدئولوژی اسلام است که به حق تئوری انقلاب و رهائی مستضعفین خلقهای محروم است. آری هموطن، خواهرم برادرم همه مستضعفین سرزمینم، حجاب مرا ببین و در کنارش عصیان بر ضد نظامهای باطل، بر ضد تمام ارزشهای کثیف، قدرت، ثروت، زیبائی بر ضد تلقیهای غیر انسانی و سودپرستانه و شیء وار از زن ... از انسان، بر ضد ذلت استثمار، قرض، تبلیغات منحط و خواب آور، عصیان بر ضد طبقات ستمگر، برضد قدرتهای حاکمه خونخوار، برضد فرعونها، بر ضد استبداد دینی، بر ضد معیارها، آرمانها و جهان بینیهای صرفا مادی و ماده پرستی ... ( 27 اردیبهشت 58 شماره 10709صفحه 5)

طنز روزگار آنكهدر سال 75 هنگامی که نامزدی مهندس موسوی در انتخابات ریاست جمهوری شایعه شده بود مخالفان او عکسهای بی‌حجاب زهرا رهنورد را با تیراژی وسیع در کشور منتشر کردند تا به او همان حرفی را یادآوری کنند که خود سالها پیش گفته بود: بی حجابی یک انتخاب شرعی و شخصی نیست بلکه نشانه ناهمراهی با آرمانهای انقلاب است.

در سال 58 فرایند تبدیل حجاب از یک نشانه مذهبی به نشانه‌ای سیاسی اجتماعی در جامعه انقلابی ایران را به وضوح می توان مشاهده کرد:

بازار انواع مختلف چادر و پوششی که امروزه مورد توجه خانمها قرار گرفته است خیلی داغ و تبدار است و آدم هر کناری یک فرم از این پوششها را به چشم می‌بیند. که در حین خوشحالی یک نگرانی هم در انسان به وجود می‌آورد و آن اینکه مبادا این حجابی که یک اسلحه در دستان زنان ما برای مبارزه است تبدیل به یک مد و مد بازی بشود و طراحان غربی زنان را خلع سلاح کنند! (20 آبان 1358، شماره 10853 صفحه 2)

همین داستان را می توان از زبان شخصيت راوی کتاب «شورش»، اما از زاویه‌ای دیگر مشاهده کرد:

عصر روزی که شاه ایران را ترک کرده بود یک طواف گاری به دست، سر کوچه راه را بر من بست و آنچه از عقل رایج بلعیده بود در چهره من بالا آورد. به صورتم تف انداخت و گفت:« شاه جاکش‌تون رو بیرون کردیم همین روزا شما جنده‌ها رو هم بیرون میندازیم» مرد طواف به آنچه می گفت باور داشت و باور کرده بود که هر زن بی چادر فاحشه است. هنوز جای تف او بر گونه ام می سوزد و این سوزش مدام را نه از آن طواف ساده دل که از خویشتن خویش دارم! (شورش، روایتی زنانه از انقلاب ایران؛ مهرانگیز کار؛ نشر باران؛ سوئد؛ چاپ اول 2006؛ ص 158)

و باز روایتی دیگر از همین داستان، یعنی نشانه های سیاسی و اجتماعی بار شده بر حجاب اسلامی، اما این بار به نقل از ارگان یک گروه چپ‌گرا:

مگر نه از بدیهیات است که هر وقت تن ها با هم رابطه می گیرند، مغزها از کار می مانند؟ و درست به خاطر همین اثر رابطه تن با تن در متوقف کردن کار مغز و زایل کردن نیروی اراده است که اسلام کم و کیف پوشش را معین می کند.(روزنامه کار 17خرداد 58 شماره 28)

چه حکایتی بود که مارکسیستها نیز چنین به اثبات فلسفه حجاب اسلامی پرداخته بودند؟ جز غلبه گفتمان اسلام انقلابی بر دیگر گفتمانهای حاشیه ای و بدل شدن حجاب به نشانه فراگیر این گفتمان!

حجاب اختیاری اجباری!

مجموعه آنچه گفته شد نشان می دهد که در سال 58 اگرچه حجاب اختیاری بود اما در عمل بی‌حجابی به نشانه ای از همراهی با حکومت سابق یا دست کم ناهمراهی با حکومت فعلی بدل شده بود. عنوانی که در آن ایام حتی صرف اتهامش می توانست فرد را از هستی ساقط کند. حکومت نیز اصراری نداشت که این نشانه را خنثی کند. حتی احساس می شد که انقلابیون بی‌میل نیستند که برخوردهای غیررسمی با زنان بی‌حجاب در جامعه ادامه پیدا کند. به عنوان مثال رادیو و تلویزیون زنان گوینده و مجری را به دلیل آنکه حاضر به روسری بر سر گذاشتن نشدند از کار اخراج و در اقدامی ضربتی تعدادی از دختران محجبه دبیرستانهای تهران را به عنوان گوینده استخدام کرد:

- خبرنگار کیهان: شما که تحصیل کرده خارج هستید و به نقش زنان در جامعه امروزی آگاه هستید چرا حتی برای اعلام برنامه هم زنان را کنار گذاشته اید؟

- صادق قطب زاده: زنان را کنار نگذاشته ایم اما ترجیح دادیم که گوینده های جدید تربیت کنیم. هم اکنون مسئولان مشغول تعلیم این عده هستند و به زودی این خانمها روی صفحه تلویزیون ظاهر خواهند شد.(30 تیر 58 شماره 10762صفحه 2)

اوضاع برای زنان شاغل بی حجاب بدتر بود. آنها نگران پاکسازی بودند و فراموش نکرده بودند که امام خمینی با چه جدیتی خواهان اجباری شدن حجاب در ادارات شده بود و می دانستند براي رهبران انقلاب رعایت حجاب اسلامی به پرستیژ ناشی از حفظ زنان در مشاغل دولتی ارجحیت دارد:

امام خمینی در دیدار با بانوان اهوازی: دشمنان می خواستند بانوان از بچه هایشان جدا باشند. بانوان را به ادارات بکشند نه برای اینکه ادارات درست بشود بلکه برای اینکه ادارات را فاسد کنند و بچه ها را از دامن مادر جدا کنند. بچه ها که از اول دامن مادر نباشند عقده پیدا می کنند و اکثر مفاسد از این عقده هائی است که بچه ها پیدا می کنند. (12 تیر 58 شماره 10749صفحه 3)

در این میانه رفتار دولت موقت نیز در نوع خود جالب بود. مهندس بازرگان و لیبرالهای مسلمان حاضر در دولت موقت با اخراج زنان و اجباری کردن حجاب مخالفت جدی نداشتند اگرچه تمایل نداشتند که آنها مجری این سیاستها باشند. البته حساب اسدالله مبشری (وزیر دادگستری ) و احمد صدر حاج سیدجوادی ( وزیر کشور و دادگستری) در این میان جداست. بی هیچ تردید نقش این دو در لغو کلیه حقوق قانونی زنان غیر قابل انکار بود. از نظر نگرش به حقوق زنان این دو شخصیت ملی و مذهبی را تقریبا می توان هم ردیف سنتی ترین گروههای سیاسی در ابتدای انقلاب قرار داد.

به هر حال دولت موقت در کلام با اجبار حجاب مخالف بود اما در عمل با آن مخالفتی نمی کرد و برخی وزرای این دولت بنا بر سلیقه و اعتقادات خود با زنان برخورد می‌کردند. کار به جائی رسید که سخنگوی دولت ناچار شد در این مورد توضیح دهد:

صادق طباطبائی سخنگوی دولت در گفت و گوئی با خبرنگار خبرگذاری پارس پیرامون شایعات مربوط به حضور و غیاب خانمها در اجتماعات و اجبار آنان به سر کردن چادر و همچنین حضور در ادارات با چادر گفت: از چند روز گذشته تعدادی اتومبیل و وانت‌بار با بلندگو در شهر گردش می کنند و این شایعات را پخش می‌کنند از جمله اینکه می گویند در ماه مبارک رمضان خانمها یا نباید سر کار خود حاضر شوند یا با چادر و حجاب سر کار خود بروند. همچنین گفته می شود که برخی از وزارتخانه ها به کار خانمها خاتمه داده یا به زودی خاتمه خواهند داد و یا در برخی محافل به وسیله اطلاعیه هائی شایع کرده اند که خانمها و نیز آقایان در صورت عدم رعایت مقررات مذهبی مسئول حظ جان خود خواهند بود. ... هیچ بعید نیست که افراد را هم مامور اجیر کرده و مامور سازند که در ایام ماه رمضان به خانمها تعرض روا دارند و یا اعمال خشونت کنند، این وظیفه تک تک ملت افراد است که با این گونه افراد با قاطعیت برخورد کرده و آنها را تحویل نیروی انتظامی دهند. ... سخنگوی دولت در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: شایعات مربوط به حذف خانمها از خدمات اداری و یا شرایط و دستورالعمل جدید و یا شرایط جدید برای کار خانمها به هیچ وجه صحت ندارد.(4 مرداد 58، شماره 10767 صفحه 3)

اما واقعیت را باید در یادداشت کنایه آمیز کیهان جست و جو کرد:

یک وقت نوشتیم که چادر اسلحه‌ای است در دست زنان مسلمان برای مبارزه با استعمار. دیروز هم دم دانشگاه متوجه شدیم که چادر و روسری یک خاصیت دیگر هم برای غیرمسلمانها دارد و آن هم حفظ آنان از خشم مردم در تظاهرات است. (5 آذر 58، شماره 10866 صفحه 2)

موضع گیریهای محافظه‌كارانه و سنتي دولت موقت دیری نپائید زیرا عمر این دولت كوتاه بود. فردای تسخیر سفارت آمریکا، مهندس بازرگان و دولت او استعفا داده و امام خمینی شورای انقلاب را مسئول اداره کشور کرد. اگر در حوزه سیاسی، استعفای دولت موقت منجر به یکدست شدن حکومت و تغییر فراوان در سیاستها شد اما برای زنان چیزی تغییر نکرده بود. زیرا نهضت آزادی و نیروهای موسوم به ملی مذهبی در نگاه به زنان تفاوتی با نیروهای حامی امام خمینی نداشتند. ديگر حجاب به انتخاب گریز ناپذیر زنان بدل شده بود.