03 February 2008

سجاد نیکنام: محافظه کاری از نوع مارک زنی


محافظه کاری از نوع مارک زنی



سجاد نیکنام


برخوردهای اخیر با فعالین مدنی که گاهاً "برخوردهایی فراقانونی" را نیز به دنبال داشته، در سالهای اخیر جامعه ایرانی و بخصوص قشر روشنفکری را به نوعی خودسانسوری و محافظه کاری سوق داده است؛ تا جایی که به صراحت میتوان پی برد بسیاری از حقیقتها امروز در رسانه ها و سخنرانیها کتمان میشوند. پرونده سازیهای چند سال اخیر روزنامه کیهان که هزینه های متعددی را برای بسیاری به دنبال داشته است، این بار 4 تن ار روزنامه نگاران کشورمان را وادار ساخته تا مطلب منتشره در روزنامه کیهان پیرامون نحوه انتشار برخی نامه های سرگشاده را بی پاسخ نگذارند، چرا که خوب میدانند اگر کیهان بر علیه کسی سخن بگوید، وی باید از همه چیز چشمپوشی کند!

متاسفانه حمایتهای ظاهری برخی خارج نشینها و کشورهای بیگانه از فعالین مدنی ایران، نه تنها تاکنون سودی برای آنان به دنبال نداشته بلکه راه را نیز برای توقف حرکت آنها هموار ساخته است. نمونه بارز چنین حمایتهای کاذب خارجی، اختصاص بودجه های چند میلیون دلاری از سوی کشوری چون آمریکا برای فعالین مدنی و حقوق بشر در ایران است که نه تنها یک سنت نیز از این پولها به فعالین ایرانی نرسیده، بلکه ابزاری برای محدودیت و گاهاً سرکوبی فعالین مدنی نیز شده است!

دست اندرکاران روزنامه کیهان که مدتهاست به بهانه هایی چون مواجب بگیر بیگانه و ... فعالین مدنی ایران را که هیچگونه وابستگی به بیگانه ندارند، روانه بازداشتگاهها مینمایند، فراموش میکنند که چگونه میشود همین مواجب بگیرها حتی توان تامین وثیقه چند میلیون تومانی خود را نیز ندارند!

آنچه که مسلم است نه فعالین مدنی ایران نیازی به حمایتهای مالی بیگانه دارند و نه کیهانیها تمایلی به حمایت بیگانه از جنبشهای اجتماعی ایران؛ پس چه خوب میشد اگر کیهانیها و طیف وابسته به آنها در شرایط حساس کنونی کشورمان اینگونه هم میهنان خود را عنصر وابسته به بیگانه نمینامیدند و آنها را به عنوان منتقدین مستقلی میدیدند که به هیچ جز اصلاح جامعه و پیشرفت کشور خویش نمیاندیشند تا نه اینگونه منتقدین از ابراز عقاید خود واهمه داشته باشند و نه گروهی دیگر بی اطلاع آنان، نامشان را در پای بیانیه ای بگنجانند و نه اینکه بیگانه را خوشنود سازیم که واقعا در داخل حامیانی دارند.

خصلت مارک زنی و عدم تحمل دیگری محدود به روزنامه کیهان نمیشود و امروز همه طیفها و تک تک ملت ایران تا میتوانند بی رحمیست که در حق یکدیگر روا میدارند و چه مارکها که به همدیگر نمیزنند! به اطراف خود بنگریم و ببینیم در طول روز چه تعداد را که حزب اللهی نمیکنیم و چه تعداد را برانداز! چه دخترانی را که به خاطر اندک آرایش فاحشه نمینامیم و چه پسرانی را به خاطر ریش ...!

براستی ما ایرانیان چرا امروز مسئولیتها را از دوش خود میاندازیم و این و آن را متهم میکنیم؟ کی قرار است همدیگر را به عنوان یک ایرانی در کنار همدیگر بپذیریم و به عقاید حتی مخالفین خود احترام بگذاریم؟ براستی ما را چه شده است!