16 October 2008

پـیـروزی مـا، به دست ما خورده رقم، ای دشـمـن خـلق، رو به پـایـانـی تو، از وحـدتِ مـا، چـنـیـن پــریـشانـی تو


پـیـروزی مـا، به دست ما خورده رقم

جمشید پیمان


ای دشـمـن خـلق ، رو به پـایـانـی تو
از وحـدتِ مـا ، چـنـیـن پــریـشانـی تو
در پـیـش خــروش خـلـق آزاده یِ مــا
چـون شب ز طلوع صبـح ، ویـرانی تو

مـا ، راهــروانِ کــوچــک و سـتــاریــم
پـرورده یِ فـکر اشــرف و ســرداریــم
مـا ، پـرچـم کـاوه را بـرافـراشـتـه ایـم
مـا ، مـیهـن خـود به اهـرمـن نسپاریم

ای کـارگر ، ای مـعـلـم ، ای دانـشـجو
ای برده یورش به دشمـنان از هر سو
همبستـه و همدل و هم آواز بـه پیش
از خیزش دشــمـن شـکنـت بـا ما گــو

ای خصـم بداندیشـه و بدخـواه و پـلید
ایـران، چـو تـو دشمـنی ستمکار ندید
ما ، درهـمه حال با تو در جنگ و نـبـرد
پــیــروزی ازآن مــا بــود بــی تــردیــد

پـیـروزیِ مـا به دست ما ، خورده رقم
تــاریـخ جـز ایـن زمـا نـخـواهـد زد دم
با خـیـزش ما ، زهـم فـرو پاشد خصم
دسـتِ من و تـو ، گره چو گردد با هـم

در برزن و کوی و شـهـر و بـیراهه و راه
درخــانــه و کـارخـانـه ، در دانــشـگـاه
پیچیده طـنـین " مـرگ بـر اسـتـبـداد "
ایـنـسـت شـعــار خـلـق آزادی خــواه

تــا بـاز تـــو را رهــا کـنـم از هــر بــنـد
تـا بـر لـبـت ای خلـق نـشـانـم لـبـخـنـد
در رزم مــقــدســم ، ز پــا نـنـشــیـنـم
بـر نـام تـو و بـه نـام ایــران ســوگــنـد

در زیـر درفش و داغ و بـرچـوبـه ی دار
هــمـــواره زنـــان مـیـهـنـم در پــیـکـار
خـوانـنـد ســرود " زنــده بــاد آزادی "
باشعلـه یِ جـانشان زده بر شـب تـار

آزادیِ مــیــهـن از قـیـام مـن و تـسـت
همـراهی و همدلی، پیام من و تست
جـان و دلـمـان به نـور ایــران روشــن
ایـن نقطه ی پایانیِ شام من و تـست

ظـلمـتکـده را دوبــاره روشـن سـازیـم
" ویـرانـه وطن " دوباره گلشن سازیم
ایـن مـیـهـن زخـم خــورده را بــاردگــر
آزاد ز قــیــد و بــنــدِ دشـمـن سـازیــم