هماهنگ کننده شبکهای از حقوق بشریها
هر سال ماه اکتبر که دهمین روز آن، روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام است، بهانهای میشود تا مخالفان این قانون بار دیگر بر خواستۀ خود مبنی بر لغو اعدام تاکید کنند. کنگرۀ ائتلاف جهانی مبارزه با اعدام در نیمه اول این ماه برگزار می شود و گزارش سازمانهای حقوق بشری در رابطه با این معضل جامعههای انسانی منتشر میشود.
در ایران که نظام قضایی آن از صدرنشینان جدول اعدام کنندگان است و جوامع ایرانی خارج از کشور نیز سالهاست صداها علیه این مجازات که ضد انسانی نامیده میشود بلند شدهاست. در مقابل خیزش نیروهای اجتماعی علیه این شیوه مجازات نظام حکومتی همچنان از این شیوه به گستردهترین شکل استفاده میکند. سالهای حکومت دولت "مهرورز" دور جدیدی از افزایش استفاده از این وسیله را به نمایش میگذارد. ویژگی بزرگ دیگر سالهای اخیر گسترش اعدامهای سیاسی است که حتی روزنامه نگاران را نیز در بر گرفته است.
در این میان دو جریان نوید بخش به چشم می خورد:
اول اینکه صداهای علیه اعدام هر روز رساتر از پیش از درون جامعه شنیده میشوند و دوم اینکه تلاش سازمان یافته و صرفا حقوق بشری که مقاصد سیاسی خاص را دنبال نمیکنند بیشتر و بیشتر میشوند. یکی از این نمونهها فعالیتهای "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" است. این شبکه که از بیش از ده سازمان حقوق بشری در آمریکای شمالی و اروپا شکل گرفته است از چند سال پیش ارائه گزارش آمار اعدام در ایران را آغاز کرد که همه ساله به مناسبت روز جهانی مبارزه با این مجازات منتشر می شود. امسال علاوه بر مجموعههای شبکۀ "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" گروههای حقوق بشری دیگری در تهیۀ این گزارش همکاری کردهاند. گروههای اخیر غالبا در داخل ایران فعالیت میکنند.
شهرگان به بهانه انتشار این سند حقوق بشری با مهندس حسین ماهوتیها، هماهنگ کنندۀ "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" گفت وگو کرد.
آقای حسین ماهوتیها گزارش وضعیت اعدام در ایران کدام فاصله زمانی را در بر می گیرد؟ منبع شما برای گزارش مذکور چیست؟
این گزارش ليستی از مشخصات افرادی است که ازمهر ماه 1386 تا شهريور 1387 در ايران اعدام شدهاند. منبع آن عمدتاً اخبار خبرگزاريها، روزنامهها و سايتهای خبری متفاوت داخل کشور و برخی منابع معتبر خارج از ايران است.
اگر به طور خلاصه بخواهیم وضعیت اعدام را از زبان ارقامی که شما بدست آوردهاید ترسیم کنیم، این وضعیت طی سال گذشته، در ایران چگونه بودهاست؟
در یک سال منتهی به مهر ماه 1387 حکم اعدام 286 نفر به اجرا در آمده، که نسبت به سال گذشته 21 نفر افزايش يافتهاست. از این تعداد 45 نفر در ملاء عام اعدام شدهاند. در میان اعدامیان 14 زنداني سياسی و چهار زن به چشم می خورند.
آمار از وضعیت سن اعدامیها چه می گویند؟
واقعیت این است که در منابعی که ما در دست داشتیم فقط 177 نفر از اعدام شده گان سنشان گزارش شده. از این تعداد 13 نفر هنگام وقوع جرم کمتر از 18 سال سن داشتهاند و 3 نفر هنگام اعدام زير 18 سال بودند. 64 نفر تا 30 سال سن دارند. بگذارید همین جا اضافه کنم که 6 نفر از اعدام شدگان سنگسار شدهاند. ما اسامی منتظرين حکم اعدام را در اين گزارش نياوردهایم.
در سالهای گذشته "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" به تنهایی این گزارش را منتشر می کردند، امسال امضای گروههای دیگری را می توان زیر این سند مشاهده کرد. آیا این اولین همکاری شما با این گروههاست؟
خیر. اجازه بدهید اول بگویم که "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" خود متشکل از 16 گروه بزرگ و کوچک هستند. علاوه بر این ما پیشتر در تجمع در مقابل دفتر سازمان در ژنو با این گروهها بیانیههای مشترک صادر کردیم. اینها گروههای شناخته شدهای هستند که شناسنامهای حقوق بشری دارند و غالبا تحت شرایط دشوار در ایران فعالیت میکنند. انجمن دفاع از زندانيان سياسی، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی، کميته دفاع از زندانيان سياسی آذربايجان ـ آسمک و کميته گزارشگران حقوق بشر سازمانهایی هستند که همراه با ما برای تهیه این گزارش زحمت کشیدند.
هماهنگی میان گروههای حقوق بشری ایرانی را چگونه می بینید؟
نزدیک شدن ما در پروسه کار روی داده است. و نتیجه آن این شده که ما در سالهای گذشته گزارشهای دقیقتری تهیه کردهایم که به عنوان منبع مورد استفاده قرار میگیرند. روشن است که گزارشهای ما هنوز کامل و بی نقص نیستند. همچنین روشن است که اگر یک مرجع بینالمللی نظارت بر حقوق بشر در ایران را در دست بگیرد، امکانات گستردهتری برای ارائه یک گزارش دقیقتر دارد اما امروز که چنین ناظری وجود ندارد ما نمی توانیم دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری نکینم. یکی از فایدههای جانبی تهیه این گزارشها عملا همان نزدیکی ما به گروههای مختلف بوده. البته وقتی می گویم جانبی نباید این برداشت بشود که منظور من کم اهمیت بودن این همکاری است بلکه برعکس اهمیت این فایده جانبی در حد اصل کار قرار دارد.
یعنی ما در روند کار همکاری را تمرین میکنیم که بسیار مهم و با ارزش است. چیزی که شاید از هیچ راه دیگری به جز در مسیر تلاش برای حقوق بشر بدست نمی آمد. به قولی می توانم بگویم تجربه ما این است که در نشستن تفرقه است و در تلاش اصولی همراهی واتحاد.
وقتی این گزارشها را با سالهای قبل مقایسه میکنیم به لحاظ زبانی هم تفاوت آنها مشهود است. اینطور نیست؟
بله من فکر می کنم یکی دیگر از مهمترین فواید تلاش ما این بوده که زبان حقوق بشری را یاد بگیریم و میان زبانی که برای قدرت سیاسی مبارزه میکند و زبان حقوق بشر که قاعدتاً در مقابل تمام انواع قدرت قرار دارد تفکیک قائل شویم. به نظر من با توجه به اینکه اعدام یک معضل اجتماعی است ما باید زبانی را بیابیم که طرح مساله را برای تمام اقشار مختلف قابل درک تر میکند و در عین حال آن را در سطح بینالمللی معتبرتر می کند تا از هر دو سوی بتواند بیشتر تاثیر گذاری کند.
اعدام یک معضل اجتماعی؟ آیا به نظر شما این مساله نظام سیاسی نیست؟
به طور قطع این یک مساله اجتماعی است. مگر نظام سیاسی از آسمان آمده است؟ نظام سیاسی هم یک سوی از جامعه است و به این مفهوم نظامی که اعدام را به رسمیت می شناسد و از آن استفاده می کند با اتکا به جامعه مشخص چنین می کند. در همین رابطه باید تاکید کنم که یکی از عملکردهای این گزارشها این است که چگونگی برخورد حکومت به حقوق بشر را نشان بدهیم و درجه پایبندی آن را به حقوق انسانها را نمایان کنیم. در حالی که نمایندگان حکومت ادعا میکنند در ایران کودکان زیر 18 سال اعدام نمیشوند ما آمار ارقام در مقبل آنها قرار میدهیم. در حالی که آنها ایران را آزادترین کشور جهان اعلام میکنند، ما اعدام زندانیان سیاسی را با اسناد و مدارک نشان میدهیم. به سوال شما بازگردم. بله من معتقدم برای از بین بردن اعدام باید مبانی فرهنگی آن را از بین برد و یکی از عملکردهای گزارشهای ما این است که نادرستی اعدام را به جامعه نیز نشان بدهد.
آقای حسین ماهوتیها از شما سپاسگزاریم