22 May 2008

اسد مذنبی : روشنفکران صد سال قبل، حال و صد سال بعد، نکاتی در باب تکيلاتاريا


چرا همسرمن که جداندرجد کاتولیک است
از دیدن اینهمه کلیسا احساس غرورنمی کند
اما چهارتا مسجد در مونترآل باعث پز دادن یک هموطن مسلمان ،
هزاران کیلومترآنطرفتر دراروپا می شود؟



روشنفکران صد سال قبل، حال و صد سال بعد
نکاتی در باب تکيلاتاريا


اسد مذنبی


محققان و تحلیل گران صد سال بعد چه معامله ای با روشنفکران و اهل قلم فعلی خواهند کرد؟ روشن است همان بلایی که مابرسر روشنفکران و اهل قلم صدسال قبل می آوریم و صدالبته چون چشمشان توی چشم ما نمی افتد چاک دهانشان را خواهند کشید و درست همانند ما هرچه دلشان خواست بارمان خواهند کرد و . ...

خواهند نوشت که در دویست سال قبل طنزنگاری بنام ایرج میرزا می گفت:

خدایا تابه کی ساکت نشینم

من این ها جمله از چشم تو بینم

تو این ملا و آخوند آفریدی

تو توی چرت ما مردم دویدی


اما طنزنگاری بنام ابراهیم نبوی صد سال پیش می گفت"

" از نظرآنان (آنانی که در پی تغییر حکومتند)مشکل جمهوری اسلامی و دین ملاهاست، دقیقا ملاها"



ایرج میرزا طنز نگار دویست سال قبل می گفت:

تمام این مفاسد از حجاب است

حجابست آن که ایران زو خراب است

خدایا تا کی این مردان بخوابند

زنان تا کی گرفتارحجابند


طنرنگار صدسال قبل ابراهیم نبوی می گفت:

" این افراد نمی توانند بفهمند که چرا درعراق و افغانستان حجاب وجود دارد ولی نمی فهمند که گروهی از مردم ایران واقعا به حجاب اعتقاد دارند"

***

نمونه های غیر طنزش نیز فراوان است و مثنوی هفتاد من دیسک (کاغذ سابق) می شود اما ما چون خودمان می طنزیم و در جنبه های دیگر سوادش را نداریم، مورد طنزش مد نظرمبارک مان قرارگرفت

بنابراین قبل از اینکه محققان صدسال آینده مشت و مال مان بدهند و بپرسند تکلیف آنهایی که به حجاب اعتقاد نداشتند و درخیابان خونین و مالین می شدند چه بوده و حقوق آنها چی می شده، پیشدستی کرده به چند نکته درباب تکیلاتاریای آقای نبوی (که درسایت رادیو زمانه نگاشته شده) می پردازیم.



ابراهیم نبوی: درمونترآل نود مسجد وجود دارد که بسیاری ازآنها ایرانی است.

به دوستی درمونترآل زنگ زدم و گفتم آقای نبوی گفته درشهرشما نود مسجد وجود دارد که بیشترشان ایرانی است. جواب داد اولا بیشتر از سه چهارتا مسجد در مونترآل نیست که هیچکدام ایرانی نیستند ثانیا گیرم که نود تا مسجد درکل کانادا باشد، چه دردی از ایرانیان دوا خواهدکرد!؟

گفتم اولا ایرانی ها بدنبال دوا کردن درد نیستند،دوما همینکه یک هموطن از داشتن اینهمه مسجد سرذوق بیاید و جهت برائت از مشرکین منار آنرا بکوبد توی ملاج بی دینان،کافی است

خلاصه دیدم این دوست ما بخاطر گل روی ما هم که شده حاضر نیست برود مسجد ها را بشمارد. بناچار دست همسرم را گرفتم و راندم بطرف مونترآل. به خانم گفتم چون سرکار مسیحی هستید کلیساها را بشمارید بنده مسجد هارا! بزبان انگلیسی گفت هو کی رز!(یعنی کی اهمیت می دهد) می خواست بما حالی کند که ما زیاد به این چیزها اهمیت نمی دهیم! اما کو گوش شنوا؟ پس از مدتی چون از یافتن مساجد مورد اشاره ناامید شدیم بالاجبار کلیساهارا شمردیم و چون حیرت می کردم که چرا همسرمن که جداندرجد کاتولیک است از دیدن اینهمه کلیسا احساس غرورنمی کند اما چهارتا مسجد در مونترآل باعث پز دادن یک هموطن مسلمان ،هزاران کیلومترآنطرفتر دراروپا می شود،هی آمپرمان بالا وبالاتر می رفت، فکرکردم عنقریب است که جنگ صلیبی شروع شود(دراینجا فهمیدم که نه فقط در زمان جناب صلاح الدین ایوبی، بلکه هرزمان و حتی درعصر تکنولوژی نیز بهانه برای جنگ های صلیبی وجود دارد) بناچار به این نتیجه رسیدم که راه برون رفت از این معصل تنش زدایی و خوردن یک گیلاس می ناب کنار رودخانه سنت لورنس است. درهمان اوضاع و احوال بحرانی بخاطر اینکه خاطرمکدرمان شیرین شود لطیفه ای که مردم در ایران ساخته اند رابرای خودمان تعریف کردیم

می گویند یکی ازمساجد حکومتی درایران برای رونق بخشیدن به کسب و کار،دم در نوشته بود: نماز صبح یک رکعت خوابیده با شیرداغ و نان شیرمال!

***

ابراهیم نبوی : برای برنامه هایی مثل سخنرانی الهی قمشه ای دوسه هزار نفر در بسیاری از شهرها جمع می شوند درحالی که در همان شهر برای سخنرانی مسعودبهنود 300 نفر و برای برنامه هادی خرسندی 500 نفرجمع می شوند



درگفتار آقای نبوی که نمی توان شک کردچرا که ایشان حتما تعداد شرکت کنندگان را شمرده اند ولی به دیده بصیرت جمهوری اسلامی صددرصد می توان شک کردچون بجای اینکه سربازان گمنام را بفرستد سراغ الهی قمشه ای که بازارش داغتراست، می فرستد سراغ هادی خرسندی. البته شاید جمهوری اسلامی بدنبال کشتن کیفیت باشد نه کمیت و بهمین دلیل تاکنون دو سه بار قصد کشتن هادی خرسندی را داشته است!

***

ابراهیم نبوی: ایرانیانی که در سالهای اخیر از ایران مهاجرت کرده و یابا وجودسالهای زندگی درفرنگ هنوز درفضای ایران زندگی می کنند... این افراد از رفت و آمد با گروههای سیاسی اپوزسیون کاملاحذر می کنند.



اولا از قدیم گفته اند دوتا گور را برای آبادی کنارهم می گذارند، ثانیا خوانده و دیده بودیم که جمهوری اسلامی از روز اول برای اینکه خرج خود را از مشرکین جدانماید بابرپایی مراسم برائت از مشرکین،تکلیف مومنین را با مشرکین روشن نموده،هرچند که در سالهای اخیر اوضاع قمردرعقرب شده و بجای تظاهرات خیابانی ،مراسم برائت ازمشرکین زیرچادرهابرگزار می شود و احتمالا بخاطر تیرگی رابطه با عربستان از سال بعد زیر پتو برگزار خواهد شد، اما تبری یک اهل قلم و روشنفکر مملکت از مشرکین به این شکل ، نکته ای است که محققان در صد سال آینده به آن پاسخ خواهند دادوفریاد خواهند زد شما به چه دلیل به تبرائیان زمان صفویه ایراد می گرفتید!؟

ازهمه مهمتراینکه امیدواریم این افراد فقط از رفت و آمد با اپوزسیون سیاسی کاملا حذر کنند و رابطه خود با اپوزسیون اقتصادی را کاملا حفظ نمایند تا خدای ناکرده نان برخی ها آجرنشود!

***

درخاتمه مطلب، آقای نبوی بخاطر اینکه ثابت نماید که جمهوری اسلامی نوع با حال و کم خطر رژیم های استبدادی است چند سوال کرده بود، مانیز چند سوال مطرح می کنیم تا بگوییم که جمهوری اسلامی یک حکومت استبدادی نوبرانه است



درکجای جهان رئیس جمهورکشوری برای دست ندادن با رئیس جمهور آمریکا در توالت پنهان می شود؟

درکدام نقطه کره زمین رئیس پلیس بی حجابان را برهنه می کند و با آنان نماز جماعت می خواند؟

در کدام کشورجهان یکی از شرکای اصلی نظام بخاطر تقلب در انتخابات پشت سر خدا پناه می گیرد؟

در کدام کشور افراد را مثل فیلم های هالیوودی می ربایند تا دادگاه قانونا بحساب شان برسد؟

درکجای جهان دشمن بهترین دوست سران حکومت است؟

درکجای دنیا گل انداختن لپ نوه بنیانگذار نظام ،معضلی برای حکومت می شود؟

درکجای کره خاکی نشئه جات خلق الله را مصادره کرده و در زندان بخود آنها می فروشند؟

درکدام کشورجناب وزیر خبربرکناری خودرااز رسانه های بیگانه می شنود؟

درکجای جهان افراد برای خودکشی به بازداشتگاه پلیس می روند؟


وتا فردا صبح می توان ازاین دست پرسش ها مطرح کرد و ثابت نمود که جمهوری اسلامی نوع جالب و غم انگیز و مسخره رژیم های توتالی تر است!