ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را
به سالروز انقلاب 57 نزدیک می شویم. البته من آن زمان نبودم، پدران ما بودند که از خدا بی خبر دنبال یک گرگ هار افتادند و کشورمان که مانند یک نهال تازه شکفته بود را از ریشه کندند. به اینکه چرا انقلاب 57 افتاد کاری ندارم من به عنوان یک ایرانی دیگر تحمل این وضع موجود را ندارم. دلیل، این وضع موجود به انقلاب 57 و سالهای بعد از آن برمی گردد؛ سالهایی که یارو از روستای کرمان به کردستان می رفت تا ضد انقلاب بکشه ( می دانید ضد انقلاب یعنی چه؟ یعنی تو به حرف رهبر گوش ندادید باید بمیری - البته این قاتلین الان پست های مانند ریاست جمهوری دارند) یا کشتارهای دسته جمعی تهران , سوزاندن زنی که در دربار شاه بود, اعدام های 5 یا 6 نفره با هم در مرکز شهر, رگبار بستن مخالفان, به زندان انداختن روشنفکران, تبلیغ و گسترش خرافات, به کشتن دادن هزاران هموطن بی گناه بعد از سال 62 در جنگ با کشور همسایه (برای آزادی قدس از کربلا باید گذشت), ترور مخالفان در داخل و خارج کشور, به یغما بردن سرمایه ملی و هدیه دادن به تروریست های تندور در لبنان فلسطین و … تبدیل کردن دانشگاهها به پادگان و حوزه …
پدر! چگونه شما را ببخشم
پدرجان بهتره بگویم
شما انقلاب کردی و کرد انقلاب مارا