19 December 2006

از نابکاران در خدمت رژیم ، امید بهی نداریم

یاران این مقاومت را در داخل ایران به زندان می افکنند، شکنجه می کنند، مورد تجاوز قرار می دهند

و، به دار می کشند و تیر باران می کنند . از نخستین ماه های پس از انقلاب بهمن پنجاه و هفت کار

آخوند های حاکم یا حاکمیت آخوندی همین بوده است . هنوز و همچنان هم ادامه دارد . در خارج از

کشور هم تا آنجا که توانستند ترور کردند و حمام خون براه انداختند. فعلا در اروپا و آمریکا دستشان

برای ادامه ترور و کشتار باز نیست. وگرنه لحظه ای از ارتکاب جنایت علیه یاران مقاومت مردم ایران

کوتاه نمی آمدند.


از نابکاران در خدمت رژیم ، امید بهی نداریم

جمشید پیمان


اما اگر دست حاکمیت آخوندی بنا بر عللی برای جنایت و کشتن در اروپا بسته است کسی نباید فکر کند که دست های دراز و آلوده ی آن هم برای هتک حرمت و ترور شخصیت کردن و با مزد و بی مزد مبلغ و مروج رژیم بودن بریده و از کار افتاده است . چند شب پیش در یکی از تلویزیون های لوس آنجلسی خانمی که خیلی سعی میکرد با مثلا هنگامه ی ضد آخوندی بر علیه مقاومت آواز افشاری( ظاهرا این یکی قورباغه در سربالائی فقط افشاری می خواند) بخواند در حالی که حتی توان بیان چهار جمله ی کامل و مستند در مورد مجاهدین را نداشت ، به بینندگانش وعده ی لگد پرانیبه مجاهدین را برای جلسه ی بعدی می داد .

دو سه روز قبلش مزدور اجاره ای که پول های رسیده از جانب رژیم آخوندی را حلال و طیب و طاهر می داند، در تلویزیون صدای آمریکا چاک دهنش را باز کرده بود و کل تمنیات رژیم آخوندی بر علیه مجاهدین را با کمالمیل برآورده می کرد. مرتبا هم که مطالب آخوند شاد کن رااز دهان پاره ای گویندگان رادیو بی بی سی و رادیوفردا می شنویم. نوشته ی فردی باسم بهمن نیرومند هم در نشریه آلمانی زبان تاگس تسایتونگ ( Tageszeitung ) چیزی از اراجیف هزار بار بالا آورده ی این مزدواران و بی مزدان، یا بقول آقای جواد دبیران، عاشقان دو طرفه ، بیشتر نداشت. البته این یکی سعی کرده بود چاشنی مزخرفاتش را زیاد تر کند تا نوشته اش از رطب و یابس های مندرج در سایت ها و نشریات وابسته به وزارت اطلاعات آخوندی پیشی بگیرد.

پیکار این مقاومت با رژیم ضد بشری حاکم بر ایران تا محو کامل این رژیم و استقرار حاکمیت مردمی بدون تردید متوقف نخواهد شد . یقینا هیچ فرد منطقی و واقع بینی هم انتظار ندارد رژیم و عوامل مزدورو بی مزد و مواجبش ، یا بهتر بگویم عاشقان دو طرفه و گاهی هم یک طرفه اش ، در این پیکار بسودمقاومت سر سوزنی کوتاه بیایند یا کنار بکشند. اما چنین پیداست که این ابلهان خود فروخته یا شیفته ی رژیم فکر می کنند با این کارهایشان می توانند اندک خللی در اراده ی مردم ایران و مقاومت پر صلابت آن و بخصوص مجاهدین خلق ایران پدید آورند . در حقیقت این کالیو های رشد ناکرده از تجارب بیست و هشت ساله یرویاروئی این مقاومت با رژیم باندازه ی سر سوزنی نیاموخته اند. اگر آموخته بودند که آب هزار بار کوبیده یخود را در هاون نمی کردند. البته ما هم انتظار نداریم که دست از آب در هاون کوبیدن بردارند . زیرا یا به مزد و دستور چنین میکنند و یا عاشقند. و بر هردو گروه البته که حرجی نیست .

در این میان و در پیشگاه مردم ایران جز روسیاهی و ننگ نصیب این خود باختگان و خود فروختگان نخواهد شد . در پایان هم به بهمن نیرومند( اسم این بابا عجب بی مسماست . به کور چراغعلی و کچل زلفعلی شبیه است) و هم به دیگر عاشقان و شیفتگان مزدور و بی مزد رژیم آخوندی و هم به بریدگان از مقاومت که در دامن ننگین جنایتکاران حاکم بر میهنمان جا گرفته اند میگویم:


نگفتم ترا بی خرد بارها

مکن تکیه بر غدر غدارها

نگفتم سر رشته گم میکنی

به دشمن سپاری اگر کارها

نگفتم پشیمانی آرد به بار

مدد جستن از بی بر و بارها

نگفتم ستم بر ستمدیدگان

بود مرحمت بر ستمکارها

نگفتم که هنگام خفتن گذشت

به شبها نخسبند عیار ها

نگفتم که کردند بهر فریب

کلام خدا بر سر دارها

نگفتم که حق کی شود نا پدید

پناهش بود نور انوارها

نگفتم که موسای دوران زند

عصای خدا بر سر مارها

نگفتم زتوفان گذر می کنیم

زفرعون پیچیده طومارها

نگفتم که این ارتش پاکباز

زهم بگسلد بند جبارها

نگفتم مشو همره دشمنان

مکن پشت بر خیل عیارها

نگفتم مسوزان دل مردمان

منه تیغ در دست جبارها

نگفتم نصیبت بجز ننگ نیست

خیانت چو ورزی به ره دارها

نگفتم که دریای جوشان خلق

نگند د به این گند و ائبارها

نهادی به دستان دژخیم دست

شدی هم نفس با سیه کارها

نبودی هم از اول از جنس آب

فرو مردی اندر لجن زارها


...................................

19ــ12ــ2006