11 November 2008

بحث شیرین: همه میدونن، حضرت رهبر داده، خوبم داده ، اما حالا طبق اصل 110 قانون (!) اساسی میگه تجاوز بود و چه و چه


از دست این رهبران معصوم

علی ناظر



انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که تمام شد و معلوم شد چه کسی رییس جمهور خواهد شد، مک کین در گوشه ای از سخنرانی خود به هوادارانش گفت: در این مدت "ما" خیلی فعالیت کردیم، تا آنجایی که امکان داشت سعی خودمان را کردیم، ولی موفق نشدیم. این شکست شما نیست، بلکه همه تقصیر از من است.

برای اینکه فراموش نکنیم مک کین چه کسی است و به کجا وصل است، کوتاه سخن بکویم که ایشان فردی راست، طرفدار سرمایه داری، و با سوابقی بسیار محافظه کار است. اما، همین فرد راست، می داند که چگونه با مردم صحبت کند، چگونه بار و احساس مسوولیت را از دوش مردم برداشته و همه تقصیرات را از آن خود کند.


پیش تر از این هم نوشته بودم که چگونه هیلری و بیل کلینتون برای موفقیت باراک اوباما (رقیب درون حزبی هیلری) سنگ بر سینه زدند. چگونه از پای ننشستند تا اوباما و حزب دموکراتها پیروز شد.


حالا کمی به خودمان ایرانی ها نگاه کنیم.


رهبران ما که قربانشان بگردم اصلا اشتباه نمی کنند. گویی معصوم به دنیا آمده اند و معصوم تر هم از دنیا خواهند رفت، و تازه پس از مردن هم می شوند "اسطوره" که با هیچ مدادپاک کنی نمی شود غلط های املایی و انشایی و خطی آنها را پاک کرد و از ارج آسمان به زمین شان کشاند. اصلا رهبر شده اند که اشتباه نکنند. اگر هم که اشتباه کردند (استغفرلله)، فورا آن را می اندازند به گردن ابر و باد و مه و خورشید. دوست می شود مزدور و خائن و .... خواسته و ناخواسته تیزهوش بودن دشمن نادیده گرفته می شود؛ و خلاصه اینکه تا تمام تقصیر به گردن کس دیگری اندخته نشود، نه خود رهبر و نه هوادارانش دست از سر مردم بر نمی دارند.


نمی خواهم به تاریخ 30-40 سال اخیر رهبران چپ و راست و ملی و مذهبی و مسلح و خلع سلاح شده بپردازم. آن باشد برای یک روز دیگر. می خواهم فقط به اتفاقات همین امروز بپردازم.


تفسیر را هم با اجازه می سپارم به دست خود خواننده.


اوائل امروز، یک مرتبه و بدون هیچ مقدمه ای از هاشمی رفسنجانی رییس خیلی از نهادهای تصمیم گیرنده، از جمله تشخیص مصلحت، مطلبی کامل و چندین صفحه ای که نتیجهء " پرسش و پاسخ مكتوب با پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي" بود در سایت دولتی فارس منتشر شد. پیش از ادامه، لازم است روی این نکته تکیه کنیم که این پرسش و پاسخ با خبرنگار فارس نبوده، محاوره ای نبوده، و فارس در گزارش آن اشتباه نکرده است، بلکه پرسش و پاسخ با دفتر حفظ و نشر آثار خامنه ای و مکتوب بوده است.


خبرگزاري فارس: "آيت‌الله هاشمي رفسنجاني اعلام كرد: رهبري وظيفه نظارت بر سند چشم انداز 20 ساله را كه به مجمع تشخيص مصلحت تفويض كرده بودند، پس گرفته‌اند." از این روشن تر نمی شود. حضرت رهبر یک مسوولیتی را داده بود الان هم بنا به قانون اساسی جمهوری اسلامی آن را پس می گیرد. برای اینکه کسی کج نفهمد و یا بعدا بامبول در نیاورد هاشمي رفسنجاني تأکید می کند:" در واقع وظيفه‌اي را كه به مجمع تفويض كرده بودند، به نوعي پس گرفتند. اگر ايشان دوباره بخواهند، مجمع مي‌تواند براساس الزامات، شاخص‌ها و آيين‌نامه‌هايي كه دارد، نظارت را به طور جدي شروع نمايد. " رفسنجانی سپس به مشکلات جاری اقتصادی و جامعه و ... پرداخته و انتقادات بسیاری از موقعیت کنونی می کند. (یادآوری اینکه همه به دفتر ...خامنه ای و مکتوب ارسال شده بوده است).


من امروز وقتی این متن را خواندم چند سوال به ذهنم خطور کرد (که در همان موقع متن سوالاتم و این پرسش و پاسخ [که در وبلاگم منتشر شده بود] را جهت اطلاع به تعداد کثیری ایمیل کردم) " پرسش و پاسخ زیر که در سایت دولتی فارس منتشر شده حاکی از تشدید اختلافات و تضادهای درون نظام است. آیا نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است، و یا اینکه وارد پروسه بازتعریف رفتار خود، با در نظر گرفتن شرایط حاکم بر روند اقتصاد و جامعه است؟ آیا این پرسش و پاسخ نوعی از اعتراف به شکست در پیشبرد اهداف سند است؟ آیا رفسنجانی به زبان اشهد خود از شکست جمهوری اسلامی برای مبارزه با طاغوت، فساد، آسیب های اجتماعی، فقر و، و وابستگی نظام به خارج صحبت نمی کند؟ چرا رفسنجانی مجبور به انجام این "پرسش و پاسخ" شده است؟"


همزمان، نبوی از همان نهاد تشخیص مصلحت در گفتگویی بر بسیاری از همین نکات تأکید می ورزد، اما دقایقی بعد این خبر (خبر 1) از صفحه اول سایت فارس حذف می شود و می رود آن پشت ها. و ساعتی بعد کلیه سایت های وابسته به جمهوری اسلامی گزارش می دهند که " اخيراً آيت‌الله هاشمي رفسنجاني به سئوالات پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در مورد چشم‌انداز جمهوري اسلامي ايران و اصلاح سياست‌هاي كلي اصل 44 پاسخ مكتوب داده‌اند كه متأسفانه در تنظيم نهايي و بازخواني مجدد متن مكتوب مصاحبه، در قسمتي از آن اشتباهي صورت گرفته كه ضمن پوزش از آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، موسسه فرهنگي پژوهشي انقلاب اسلامي و رسانه‌هاي همگاني، جهت تنوير افكار عمومي و خوانندگان محترم آن پايگاه خبري و ديگر رسانه‌ها به اطلاع مي‌رساند؛ نظارت تفويضي توسط رهبري معظم انقلاب به مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنان به قوت خود باقي بوده و به هيچ وجه پس گرفته نشده است؛ لذا اصل جمله ايشان به اين شرح بوده است:
"در واقع وظيفه نظارت بر حسن اجراي سند چشم‌انداز و سياست هاي كلي اصل 44 توسط مقام معظم رهبري به مجمع تشخيص مصلحت نظام تفويض شده است كه مجمع بر اساس تعيين شاخص‌ها و الزامات و آيين‌نامه‌هايي كه تهيه كرده است نظارت را به طور جدي دنبال مي‌نمايد."

همانطور که مشاهده می شود،


1- اشتباه از سوی دفتر رفسنجانی بوده و نه رهبر.


2- اشتباه را رفسنجانی نکرده بلکه آن منشی بخت برگشته انجام داده است.


3- آنقدر مساله اساسی بوده که تصحیح آن در عرض چند ساعت لازم به نظر رسیده و یک نفر باید با عذر خواهی تقصیر را به گردن بگیرد.



سوالی که دوباره به ذهن من خطور کرد این است که " چرا رفسنجانی بجای رهبر "غلط کردم" می گوید؟ از سوی دیگر چه شده که دفتر رفسنجانی چنین "اشتباه" فاحشی کرده است؟ آیا اینگونه پوزش خواهی ها شکاف ایجاد شده را پر خواهد کرد؟ بپذیریم که دفتر رفسنجانی در این یک مورد اشتباه کرده است، در باره بقیه صحبت های رفسنجانی رهبر چه می گوید؟ آیا رفسنجانی تمامیت نظام را به زیر سوال نبرده است؟"



گویی جنگ جناح ها بالا گرفته است. و خامنه ای با تمام توش و توان بر آن است که لگام نظام اسلامی از کف ندهد.


محسن رضایی در بازگویی این اختلافات می گوید:" اكنون ايران در آستانه يك تمدن سازي جديد قرار دارد و در اين شرايط همه چيز باز توليد مي‌شود و بايد با چشماني باز و بدون هرگونه تعصب و شيفتگي تحولات اخير دنيا را مورد موشكافي قرار دهيم. [...] در آستانه آغاز چهارمين دهه انقلاب اسلامي نيازمند آينده نگري و درك صحيح گذشته هستيم. [...] كشور ما هم اكنون از نظر فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي با مشكلات جدي روبرو است و عقب ماندگي‌هاي زيادي در اين عرصه‌ها داريم" و همزمان 60 اقتصاد دان در نامه ای به احمدی نژاد می نویسند " در اين وضعيت بسيار حساس، دولت مصمم است سياست‌هاي گسترده‌اي را تحت عنوان طرح تحول اقتصادي به مورد اجرا گذارد. ما از تبعات طرحي‌که با شتابزدگي و در بستر نامساعد ملي وبحران جهاني به‌اجرا درخواهدآمد، بيمناكيم. از اينرو لازم ديديم با تحليل وضعيت اقتصاد کشور، علل پيدايش بحران کنوني، راه‌هاي برون رفت از اين تنگناها را با مردم شريف ايران، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و دولت محترم درميان بگذاريم. شايد قبل از آن‌که معضلات کشور حادتر شود، بتوان اصلاحات لازم را به موقع در آن اعمال کرد." و نبوی [همانجا] به گونه ای به ریشهء اختلاف اشاره می کند "رهبري در همان متن اصلي سند ما اضافه‌ي خيلي دقيقي داشتند. سندي كه ما تهيه كرده بوديم، اين بود كه ايران در افق چشم‌انداز 1404 كشوري است توسعه‌يافته و از نظر اقتصادي و علمي و فن‌آوري مقام اول را در منطقه‌ آسياي جنوب غربي دارد و براي جهان اسلام الهام‌بخش است با تعامل مؤثر و سازنده در روابط بين‌الملل. رهبر انقلاب عبارت «با حفظ هويت اسلامي و انقلابي» را به اين متن اضافه كردند. البته ما اين عبارت را در توضيحات سند داشتيم، اما ايشان اين عبارت را به متن اصلي سند اضافه كردند. همچنين ما راجع به هويت، در توضيحات مطالبي داشتيم كه «متعهد به انقلاب و نظام اسلامي و شكوفايي ايران و مفتخر به ايراني بودن» اما ايشان عبارات «متعهد به انقلاب و نظام» و «با هويت اسلامي و انقلابي» را هم در متن اضافه كردند."


آنچه که در این یادداشت مهم است این جنگ های داخلی نیست. آخوندها عادت به این بحث های حوزوی و بی نتیجه دارند. آنچه که مرا به فکر انداخته این است که تا کی رهبران جرأت اعتراف به اشتباه خود را ندارند؟ چرا خامنه ای و یا هر رهبر ایرانی (در داخل نظام یا خارج از نظام) نمی تواند به زبان اشهدش بگوید که در فلان مساله اشتباه کرده است؟ چه موقعی و چگونه این فرهنگ نامیمون که جامعه ما را سالهاست به عقب می کشاند، تغییر خواهد کرد؟


شاید سفر عطاالله مهاجرانی به تهران برای تغییر همین رفتار ها در درون نظام باشد؟




برگرفته از وبلاگ چپ و راست (در حال تنظیم و بازسازی - http://chaporast.blogspot.com )


18 آبان 1387