جمشید پیمان
بر گستره ی مزرعه ی اندوه
....................................................................
( برای رزمنده ی ارتش آزادی بخش ملی ایران)
زیباست درون آتش رفتن
و تو
هماره ابراهیمی
و زیباترست ازآب برآمدن
و تو
هماره یونس نجیبی
آتش و آب و ماهی بهانه ست
کاش می شد چوبدستی ام را
به هیات نردبانی در آورم
برای رسیدن به ستاره
نردبان می خواهم
نه اژدها
بر گستره ی مزرعه ی اندوه
خوشه ای گندم را می جویم
نه برای فریب انسان برای نان
تو، آ ن خوشه ی گند می
بر گستره ی مزرعه ی اندوه
تو، آ ن نردبانی
بر افراشته تا عیوق
... و اینک تیغ بر گلویت می نهند
تا نه نان بماند
و
نه ستاره
بر گستره ی مزرعه ی اندوه
برای من
تو، مژده ی نانی
برزمینه ی خواهش پر ستاره ام
تو، نرد بانی