23 August 2006

ناظر "دیدگاه" جنجالی علیه مجاهدین، شورای مقاومت ,حزب کمونیست کارگری، مشروطه حواهان

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
>داد و فریاد برآری که مسلمانی نیست

عاطفه اقبال

آقای ناظر
دیروز نوشته ی آقای عرفانی بنام « رواج مظلوم کشی در اپوزیسیون ایران » به دستم رسید – خود ایشان برایم مقالاتشان را می فرستند – از شما پنهان نمی کنم که اینبار تیتر مطلب برخلاف دیگر مقالات اخیر ایشان مرا به خواندن واداشت و حتی سئوالات مختلفی را قبل از گشودن مقاله در ذهنم نشاند : این مظلوم کشی در کجا و چگونه اتفاق افتاده؟ منظور از اپوزیسیون ایران چه کسی یا چه جریانی است؟ در نظر داشتم که در صورت فهمیدن مطلب، پتیسیونی نیز تنظیم کنم تا شخصیت های مختلف با امضای خود علیه این مظلوم کشی موضع بگیرند! ولی وقتی شروع به خواندن کردم خود را با باران تهمت هایی که با عصبانیتی غیر قابل کنترل بر سر و صورت بیننده پرتاب می شد. مواجه دیدم. بعد از خواندن چند سطر فهمیدم که ایشان به کاربران دیدگاه و به کسانی که در رابطه با مقاله ی ایشان موضع گرفته اند، نیز قناعت نکرده و دایره توهین خود را به تمامی ایرانیان گسترش داده.

برای اینکه قضیه را بیشتر هضم کنم به مقاله ی قبلی ایشان به نام « پایان نبرد لبنان، آغاز جنگ با ایران » و بعد هم به مقالات قبلی تر ایشان در همین رابطه مراجعه کردم. در ادامه واکنش های کاربران و پاسخ آقای پیمان و نوشته ی آقای ناظر را نیز در این رابطه خواندم.

من قصد وارد شدن به بحث های لبنان – اسرائیل – ایران، که خود مبحثی جدا میباشد، را ندارم. بلکه میخواهم روی سوژه ی تخصصی آقای عرفانی یعنی« درس اخلاق» صحبت کنم : آقای عرفانی، شما در مقاله ی قبلی تان هر چه توانسته اید به تمام کسانی که مثل شما نمی اندیشند – بقول خودتان دگر اندیشان- توهین کرده اید. اما به محض اینکه چند کاربر راجع به نوشته تان- برخلاف معمول- نظرشان را می نویسند. فریاد« آی اخلاق» بر آورده اید.

اولا اگر توان خواندن نظرات دیگران در رابطه با نوشته هایتان را ندارید. چرا در سایتی که این امکان را فراهم کرده مطلب می نویسید؟ دوما به چه حقی به خود اجازه می دهید به همه : چه فرد و چه گروه و سازمان درس اخلاق بدهید؟ بیایید با هم نوشته ی خودتان را باز خوانی کنیم تا اگر در حالت خشم این درس اخلاق را نوشته اید کمی به خود آئید:

پاراگراف اول : « آنچه مرا به نوشتن این نوشته ی کوتاه واداشت بررسی چند نکته ی فکری و اخلاقی بود که در برخی واکنش ها دیدم ......این نمونه ی کوچک ما را متوجه مسئله بزرگتری میکند که می رود در ورای جناح راست و طرفدار امپریالیست و صهیونیزم اپوزیسیون سایر جناح های آنرا نیز در بر بگیرد!!!!!!!!! پیدا کنید پرتقال فروش را؟

ایشان می خواهند چند نکته ی فکری و اخلاقی !! را که در برخی از واکنش ها – منظور برخی از نظرهای داده شده زیر مطلب ایشان است- را بررسی کنند. به دنبال این مطلب بلافاصله می آید : « این نمونه ی کوچک ما را!؟- از کی تا بحال آقای عرفانی خود را به صفت جمع – ما- خطاب میکنند؟- در ادامه : « متوجه مسئله بزرگتری میکند». خواننده در اینجا می خواهد بداند : منظور چه مسئله ی بزرگتری است که آقای عرفانی را اینچنین نگران کرده؟ بقیه را که خواندم راستش از اینهمه معلومات وا رفتم .

آقای عرفانی، آیا شما نوشته ی خود را بعد از نوشتن خوانده اید؟ اولا این چه جمله بندی است؟ جمله بالا را لطفا خودتان یکبار بخوانید و به فارسی معنی کنید : « مسئله ی بزرگتری که می رود در ورای جناح ........»!! در ثانی این اپوزیسیون بیچاره و فلک زده ای که به جناح راست و طرفدار امپریالیست و صهیونیزم تقسیم می شود چه اپوزیسیونی است؟ منظورتان را روشنتر بیان کنید. هر کدام از این کلمات معنی خود را دارند. لطف کنید این جناح ها را یکبار بجای کلی گویی اسم ببرید تا ما هم تکلیف خود را در خواندن کدهای شما بدانیم.

نکات اخلاقی! که آقای عرفانی در مقاله شان به آنها اشاره کرده اند، به ترتیب زیر می باشد:

نکته ی اول : « اتیکت برچسبی : ما اتیکت در مورد حزب الله را از بیست سال گذشته داریم و تا بیست سال آینده هم تغییرش نخواهیم داد.» – آقای عرفانی چرا شکسته نفسی می فرمائید و خودتان را جزو ما به حساب می آورید؟ شما که نظرتان را در مورد حزب الله، چندین بار از راست راست تا چپ چپ تغییر داده اید! حزب الله ظرف چند ماه و بعد ظرف چند روز در تحلیل های شما از حزب دست نشانده ی ایران و اسرائیل به حزب مستقل و مردمی صعود کرده و بلافاصله در عرض دو روز به حزب ارتجاعی حزب الله که از فرط ناچاری به رژیم ایران وابسته است نزول پیدا کرده !! پس بیخود خود را با ما که سرمان به تنمان نمی ارزد در یک وزنه نگذارید برای اینکه شما در تغییر دادن تحلیل هایتان گوی سبقت را از همه برده اید. راستی در این رابطه یعنی « جامعه شناسی تغییر روزانه تحلیل ها » بهتر است یک کلاس در آمقی تئاتر دیدگاه بگذارید که کاربران هم کمی یاد بگیرند و اخلاقشان درست شود.

نکته ی دوم : « گویی میتوانیم همه چیز نوشته ولی نمی توانیم وارد حریم مقدسات بعضی بشویم » !؟

آقای عرفانی منظور از این بعضی چه کسانی هستند؟ این حریم مقدسات کدام حریم است؟ چه کسی در این مورد حرفی زده است؟ تازه اگر حرف زده باشند. آیا حق نداشته اند نظرات فردی شان را همچون خود شما بیان کنند؟ یا فقط شما حق دارید در مقام تحلیل گر و گزارشگر و مقاله نویس و سخنران و دهها تیتر دهان پرکن دیگر اظهار نظر کنید؟ همه جز شما مرتجع و عقب افتاده و وابسته به امپریالیست و راست هستند. راستی شما چه هستید ؟ چه تعریفی از خودتان در میانه ی اینهمه راست و وابسته و عقب افتاده دارید؟ می شود در یک کلام خودتان را نیز تعریف کنید؟ تا حداقل خودتان تصویر درستتری از خود داشته باشید.

نکته ی سوم : « اگر ما خوبیم هر که با ما نیست بد است» !؟ آخر این چه ربطی به بحث دارد ؟ کدام یک از پاسخگویان به تحلیل شما چنین چیزی را مطرح کرده اند؟ چرا به جای پاسخگوئی منطقی به سئوالاتی که از شما شده ، شلوغش کرده و ننه من غریبم بازی در آورده اید؟ نکند قصدا این کار را می کنید که بعد از گل آلود کردن آب از آن ماهی بگیرید؟ چه کسی ؟ چه گروه و سازمانی؟ در کجا گفته که بهتر است حزب الله لبنان زیر بمب های اسرائیلی له شود؟ چرا سفسطه می کنید؟ بعد هم نتیجه گیری می کنید که « با این وضع ما انتظار داریم که یک دستگاه فکری تا این حد ضد انسانی از پس رژیم جمهوری اسلامی برآید؟» شما خودتان حرف خود را می فهمید؟ قصدا شلوغ میکنید یا فضای فکریتان شلوغ شده که در این صورت به شما پیشنهاد میکنم برای مدتی دست به قلم نبرید تا آرامش و انسجام فکری خودتان را به دست آورید. منظورتان دستگاه فکری چه کسی تا این حد ضد انسانی است؟ بعد هم اضافه می کنید : «همانگونه که صهیونیسم از پس ارتجاع حزب الله لبنان [ اینجا دوباره حزب الله تبدیل به ارتجاع حزب الله لبنان میشود!] بر نمی آید و به همان ترتیب که اپوزیسیون مستبد و غیر دمکراتیک ایران از پس رژیم استبدادی جمهوری اسلامی بر نیامده است. »

پس با این حساب برویم پی کارمان! تمامیت اپوزیسیون که شما هرگز مشخص نمی کنید متشکل از چه نیروها و چه کسانی است؟ مستبد و غیر دمکراتیک است. هیچ کس را هم که شما قبول ندارید جز خودتان. خود شما هم که حزب و گروهی تشکیل نمی دهید تا این نیروهای از اینجا مانده و از آنجا رانده را تربیت کرده و به جنگ امپریالیسم و اسرائیل و دست آخر هم اگر وقتی باقی بود به جنگ رژیم ایران بفرستید و ما را از فیض رهبری خودتان محروم کرده اید. حداقل این بزرگواری را داشته باشید و به ما بگوئید چه بکنیم؟ شاید باید تا آمدن مهدی موعود منتظر بمانیم!

می گوئید در بعضی از نظرات مرز نبود شرم کنار گذاشته شده! اولا این جمله معنی فارسی ندارد. مرز نبود شرم یعنی چه؟ دوما، لطف کنید به جای توهین به همه ی کاربران بگوئید که این بعضی نظرات کدام هستند و بطور مشخص به آن نظرها به جای توهین، پاسخ بدهید. شما که خود مرز شرم را در تمامیت این نوشته تان بکلی به کنار گذاشته اید! قبل از ایراد به دیگران به عملکرد خودتان نگاهی بیافکنید.

آقای عرفانی، دنیای سیاست دنیایی جدی است و نمی شود در آن برای مدت زیادی نقش بازی کرد. لطف کنید و تکلیف سئوالات من و بسیاری دیگر را مشخص کنید : چه کسی گفته که در جنگ لبنان نه مظلومی وجود دارد و نه ظالمی؟ لازم میدانم که به این نکته اشارای کوتاه کنم که : آری در جنگ لبنان مظلوم ترینها همان مردمی هستند که زیر بمباران های اسرائیل کشته شدند. خانه و کاشانه شان ویران شد. مجبور به ترک شهر و ولایت خود شدند. بنا به مصاحبه های رسانه های خبری با مردم لبنان، در این نبرد به حزب الله آسیبی رسانده نشد. این مردم عادی بودند که زیر وحشتناکترین بمبارانها قرار گرفتند. حزب الله در پشت مردم سنگر گرفته بود. این نکته ای بود که تمام تحلیل گران به آن اشاره کردند. مردم عادی را در معرض قتل عام و ویرانی قرار دادن هنر بزرگی نیست. قبل از اینها خمینی کودکان را لای پتو پیچیده و به میدان های مین فرستاده بود. فکر نمی کنید که اینجا جنگ افروزی آخوندها در منطقه برای نجات خودشان باز مردمی بیگناه را بزیر تیغ داده است؟ فکر نمی کنید که اتفاقا رژیم برای این جنگ افروزی در منطقه برنامه ریزی بسیار خوبی کرده است و شما نیز تز دفاع آنرا می نویسید؟ یادتان رفته که همین رژیم جمهوری اسلامی چطور با فتنه انگیزی توسط حماس در فلسطین نقشه های یاسرعرفات و جبهه ی فتح را برای صلح و تاسیس یک دولت مستقل فلسطینی بر باد داد؟ آیا به نظر شما که خود را تحلیل گر می نامید : صلح در منطقه به نفع رژیم آخوندی است یا به ضررش؟ اگر با من موافقید که رژیم تنها و تنها در شرایط کنونی می تواند با آتش افروزی و جنگ در منطقه خود را سر پا نگه دارد و از میدان بدر ببرد- خودتان نیز در سایت خبرگزاری زاگرس همیشه به این نکته اشاره دارید-. دیگر چه شکی دارید که قسمت عمده ی این آشوب ها از طرف ایران طرح ریزی و اجرا می شود. آیا به نظر شما گروگان گرفتن دو سرباز اسرائیلی بسیار به موقع صورت نگرفته؟ عکس العمل وحشیانه اسرائیل با شناختی که از آن داریم غیر قابل پیش بینی نبود. مثل اینکه شما به گرگی که آماده ی حمله و دریدن گوسفندان است یک تلنگر بزنید. مرتجعین دقیقا عکس العمل اسرائیل را در این مورد می دانستند و برایشان مهم نبود که مردم بیگناه کشته شود. اصلا همین را می خواستند تا از این بحران استفاده کنند. شما چشمتان را به روی تمام این واقعیات می بندید و تحلیلی پر از تناقض ارائه می دهید. بعد هم به محض اینکه چند نفری جواب می دهند بجای اینکه جواب سئوالات وتناقضات اشاره شده را بدهید فریاد وا مظلوما بر می آورید.

می گوئید : « چون نمی خواهیم با آینه ی واقعیت های تلخ ضعف ها، کم کاری ها، اشتباهات و بی عرضگی های خود برخورد کنیم مجبوریم دائم ضعیف تر از خود پیدا کرده وبا فرافکنی بر سر او بکوبیم» !! لطف کنید خودتان را نیز به همین صورت زیر تیغ ببرید. بقول معروف یک سوزن به خود بزنید و یک جوال دوز به دیگران. شما از خودتان شروع کنید و با کم کاری ها . بی عرضگی ها. اشتباهات و هیچ کار ی نکردن های خودتان در مسیر مبارزه برخورد کنید و به دیگران درس اخلاق ندهید. مطمئن باشید اگر این جنبش بجای بعضی تحلیل گران خانه نشین و دست دور بر آتش ، نویسندگان و تحلیل گران واقع بین که تحلیل هایشان در میدان عمل به دست می آوردند داشت، شرایط فعلی جنبش خیلی متفاوت بود.

تحلیل گران و خبرنگاران خارجی برای بیان کردن یک تحلیل کوتاه از شرایط و اوضاع خودشان را به آب و آتش می زنند و در صحنه ی جنگ و بمباران، زندگی خود را به خطر می اندازند تا واقعیات را از نزدیک ببینند ولی بسیاری از تحلیل گران ما خانه نشین هستند و از راه دور اوضاع را کنترل میکنند. بیخود نیست که تحلیل هایشان دوام ندارد و هر چند روز عوض می شود. بواقع کار جدی خبرنگاری و تحلیل گری را بیش از این چگونه میتوان لوث کرد؟

گفته اید : « آیا اینقدر مصالح فردی و تشکیلاتی و ایدئولوژیکمان مهم است که باید در مقابل این همه جنایت روزانه خفه شویم، که هیچ، به بلندگوی تبلیغاتی این جنایتکاران تبدیل شویم ؟» سئوالتان را به خودتان برمی گردانم : میتوانید لطفا شما نیز که خود را در این ما بحساب آورده اید به این سئوال در رابطه با خودتان پاسخ دهید؟ و دلیل این خفگی و به بلندگوی جنایتکاران تبدیل شدن را از طرف خودتان بگوئید؟

لطف کنید راه حل را به ما نشان دهید : آیا بهتر نیست با این تحلیل های شما همه با هم برویم همراه سربازان امام زمان با امپریالیست آمریکا بجنگیم؟

شما با چه مجوزی همه را اینچنین زیر علامت سئوال قرار داده اید : موضع گیری های راست و گرایش های ضد محرومین که در میان ایرانیان رایج شده است حکایت از انحطاط ارزشی و قهقرای اخلاقی اپوزیسیون دارد. فروپاشی دستگاه ارزشی اپوزیسیون ایرانی تحت سمبه ی پرزور امپریالیسم حاضر در منطقه سبب شده است که وحشت از شنا کردن برخلاف موج «مبارزه ی ضد تروریسم» دامن اکثر سازمان ها و گروه های باصطلاح انقلابی ایرانی را گرفته است و از ببرهای خروشنده ی سابق بره های دست آموز صهیونیسم، امپریالیسم و دمکراسی لیبرال ساخته است

به چه حقی در مورد همه ی ایرانیان این نظر را میدهید و خود را تافته ی جدا بافته میدانید؟ بر اساس چه داده هایی می گوئید که گرایش های راست و ضد محرومین در میان ایرانیان رایج شده؟ تحلیلتان بر چه پایه ای است؟ اگر بگوئید که تحلیل های آبکی در میان بعضی از باصطلاح تحلیلگران ما رایج شده . به حقیقت نزدیکتر است: برای اینکه کافیست به مقالات اخیر شما نگاهی بیافکنیم. بعد هم آسمان و ریسمان را به هم می بافید تا اپوزیسیونی را که جرات معرفی کردنش را نیز ندارید. دچار انحطاط ارزشی و دست آموز صهیونیسم و امپریالیسم معرفی بکنید.

در انتها نیز همان حرف همیشگی تان را تکرار کرده اید: « بقای یک نیروی انقلابی در کیفیت عمل آنست نه در کمیت عمر آن.»!!!

با این جمله مشخص شد درد کجاست! درد بقای مقاومتی است که علیرغم تمامی توطئه های شبانه روزی همچنان سرپا ایستاده و آه از نهاد رژیم در آورده است. بله از نظر خیلی ها، انقلابیون بهتر است عمر کوتاهی داشته باشند ولی کیفی! مثلا بروند در زندانهای رژیم و قتل عام دسته جمعی شوند. تا بعد همه سوژه ای بنام قتل عام سال 67 در زندانهای جمهوری اسلامی تنور عده ای را داغ کند. یا اعتصاب غذا کنند که زودتر شرشان کم شود و قسمت کیفیشان به دست تحلیل گران برسد. کمیت عمر هر چقدر کوتاه تر باشد بهتر است و دردسر کمتری برای رژیم دارد. . واقعا که باید به شما و هوش کم نظیر شما آفرین گفت . ببینم شما زمانی که در ایران درس می خواندید استادانتان چه کسانی بوده اند که اینگونه افکار شما را انقلابی تربیت کرده اند؟

در انتها برای اینکه انحطاط ارزشی که شما همه ی ایرانیان را به آن متهم میکنید را برایتان معنی کنم ، از شما می پرسم : آقای عرفانی، چرا تحلیل های شما از اپوزیسیون که اتفاقا در سایت خبرگزاری زاگرس کاملا آنرا پررنگ میکنید از زمین تا آسمان با تحلیل های دیگرتان در دیگر سایتهای اینترنتی فرق دارد؟ چرا در دو جبهه با دو خط کاملا متفاوت مینویسید و تحلیل میکنید؟ دلیل اینکار شما چیست؟ خوانندگانتان را احمق فرض کرده اید؟ یا در دو جبهه نقش بازی می کنید که باد به هر طرف وزید شما بر زمین نیفتید؟ آیا اینکار از نظر شما انحطاط ارزشی نمی باشد؟

به چند نوشته ی خبری – تحلیلی تان در سایت زاگرس نگاهی بیافکنیم :



خبرگزاری مستقل زاگرس – ایناز – 14 تیر 1385 – 5 ژوئیه 2006

مریم رجوی علی لاریجانی را از اتحادیه اروپا بیرون انداخت

روز چهارشنبه 5 ژوئیه مریم رجوی موفق شد با حضور خود در پارلمان اروپا زمینه ی انحلال ملاقات مهم علی لاریجانی نماینده ی رژیم در پرونده ی اتمی را فراهم سازد. جمهوری اسلامی آنچنان از این قدرت نمایی مجاهدین در پارلمان اروپا بر آشفته شده است که ملاقات پر اهمیت لاریجانی با خاویر سولانا را لغو کرده است.

این دعوت رسمی از مریم رجوی نشانگر یکی دیگر از پیروزی های شورای ملی مقاومت بعد از برگزاری مراسم بزرگی است که مجاهدین در پاریس در تاریخ 1 ژوئیه ترتیب داده بودند. در این مراسم بیش از 30 هزار نفر از ایرانیان آزادیخواه و حامیان غیر ایرانی دمکراتیک شرکت داشتند.

ناظران پیروزی های پیاپی مجاهدین در هفته های اخیر را نشانه ای از روند رو به موفقیت این تشکیلات برای خروج از لیست سازمان های تروریستی ارزیابی کرده اند. این امر زمینه های طرح مجاهدین به عنوان جایگزین شناخته شده ی رژیم را تقویت خواهد کرد.

کارشناس ایناز به قدرت نمایی امروز مجاهدین در پارلمان اروپا اشاره کرده و می گوید : « این اتفاق نشان دهنده ی این است که شورای ملی مقاومت به تدریج خود را معادل دمکراتیک دولت غیر دمکراتیک جمهوری اسلامی جا می اندازد.»

وی اضافه می کند : « سخنان مریم رجوی در مراسم یک ژوئیه در پاریس و پذیرش اصل حذف اعدام بیانگر آماده شدن مجاهدین برای پذیرفته شدن بر اساس معیارهای دیپلماتیک جهان است.»

او می گوید : « به نظر می رسد که افق ها برای مجاهدین رو به روشن شدن است.»

یک فعال سیاسی می گوید : « گشایش موقعیت مجاهدین به آنها اجازه خواهد داد که بر اساس مواد اعلام شده در سخنان یک ژوئیه مریم رجوی نیروهای دمکراتیک زیادی را در میان ایرانیان و غیر ایرانیان با خود همراه کنند.»

وی می افزاید : « مجاهدین و شورای ملی مقاومت بیش ازپیش و با اعتماد به نفس می توانند به عنوان محور گردهم آیی ایرانیان برای سرنگون سازی رژیم اقدام کنند.»

خبرگزاری مستقل زاگرس – ایناز – 31 فروردین 1385- 20 آوریل 2006

موفقیت های سیاسی مجاهدین رژیم را نگران کرد

با تشدید بحران میان رژیم جمهوری اسلامی ایران و جامعه ی جهانی بر سر پرونده ی اتمی نظرها به سوی آینده ی این روند جلب شده است. در روزهای اخیر مقامات آمریکایی به صراحت از احتمال حمله به ایران صحبت می کنند. روز گدشته کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ی آمریکا احتمال اقدام نظامی این کشور علیه ایران را منتفی ندانست.

در همین حال برخی مخالفت ها با این سناریوی نظامی احتمالی در جریان است.

روز گذشته یکی از نمایندگان دمکرات اهایو در کنگره ی آمریکا، دنیس کوسینیچ طی نامه ای به بوش از وی درمورد خبرهایی که پیرامون نزدیک شدن حکومت آمریکا با سازمان مجاهدین مطرح است سوال کرد. برخی گزارش ها حکایت از آن دارد که مجاهدین توانسته اند با برخوردهای سیاسی سالم خود آمریکا را به نقش موثری که می توانند در سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی داشته باشند متوجه سازند.

در همین حال پیروزی های دیپلماتیک اخیر مجاهدین در پارلمان اروپا و موفقت آنها در اخذ حکم دستگیری علی فلاحیان وزیر اطلاعات سابق رژیم ایران در ماجرای ترور دکتر کاظم رجوی سبب شده است که برخی از کارشناسان سیاسی به نقش بیش از پیش مهم مجاهدین در صحنه ی سیاسی آینده ایران بپردازند.

سایت حکومتی بازتاب با خشم فراوان از این موفقیت ها نام برده و با اشاره به نامه کوسینیچ تلاش کرده است نارضایتی و نگرانی مقامات ایران را از فعال شدن مجاهدین در صخنه های سیاسی و نظامی ابراز کند.

موفقیت هایی از این دست برای مجاهدین در عراق بسیار مغتنم است و این بخصوص زمانی که رژیم ایران علیرغم تلاش های فراوان پشت پرده ی خویش موفق نشد کاندیدای دست نشانده ی خویش، ابراهیم جعفری، را برای پست نخست وزیری حفظ کند.

یک فعال سیاسی در باره این موضوعات می گوید : « با توجه به نزدیک شدن زمان رویارویی نظامی رژیم و آمریکا بحث جایگزین برای جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفته است وبه نظر می رسد که توجه آمریکا در این باره بر روی مجاهیدن متمرکز شده است. »

در روزهای گذشته مریم رجوی چندین بار در دیدارهای رسمی خود بر ضرورت راه حل سوم یعنی سرنگونی رژیم از طریق مردم و مقاومت سازماندهی شده آن تاکید کرده است.

فعال سیاسی فوق می گوید : « در چنین شرایطی آمریکا ترجیح خواهد داد علیرغم اختلافات ایدئولوژیک با مجاهدین به دلیل سازماندهی و کارآیی آنها بر روی این نیرو برای کنار زدن جمهوری اسلامی حساب کند.»

احتمال می رود با بن بست همه جانبه نیروهای تشکیلاتی دیگر در ایجاد یک اتحاد سیاسی نقش محوری جایگزین سازی برای آینده رژیم به مجاهدین واگذار شود.

یک کار شناس سیاسی می گوید : « اینک که شرایط عمومی برای بازگشت مجاهدین به صحنه ی سیاسی ایران فراهم شده است آنها خود باید با هشیاری زمینه ی نزدیک سازی نیروهای همسو با خود را فراهم کنند.»

وی می افزاید : « زمان واقعی ارائه طرح جبهه ی همبستگی هم اکنون است و مجاهدین باید با گرایشی دمکراتیک به جذب هزاران نیروی آماده ی حرکت در داخل و خارج از کشور اقدام کنند.»

پاره ای از صاحب نظران معتقدند که با اوج گیری رادیکالیزم خطرناک رژیم در عراق، منطقه و جهان، خروج اسم مجاهدین از لیست سازمان های تروریستی به تدریج دیگر نه یک انتخاب، بلکه یک اجبار برای آمریکا و اروپا خواهد شد.

خبرگزاری مستقل زاگرس – ایناز – 27 فروردین 1384 – 16 آوریل 2005

موفقیت مجاهدین در آمریکا و نگرانی مخالفان آنها

هم زمان با نشست موفقيت آميز هواداران مجاهدین در آمریکا، رسانه ها و شخصِيت های مخالف با مجاهدین فعاليت های خود را افزایش دادند. احتمال موفقيت مجاهدین در بيرون کشيدن نام خود از لیست سازمانهای تروریستی موجب نگرانی شخصيت هایی شده است که احتمال می دادند بتوانند با جلب حمایت های مالی و سياسی آمریکا، نقشی را در آینده ی سياسی ایران ایفاء نمایند. اما بی توجهی آمریکا به آنان و عدم اعتبار و مشروعيت آنها در میان ایرانيان چشم انداز تاریکی را در مقابل این افراد قرار داده است.

یک فعال سیاسی در این باره می گوید : «برخی از شخصيت های سياسی، تلویزیون ها و رادیوها که سالهاست به تملق گویی و چاپلوسی ایالات متحده پرداخته بودند وحشت دارند که با اهمیت یافتن مجاهدین در صحنه ی سیاست خارجی آمریکا آنها به حاشيه رانده شده و دیگر اميدی به دریافت کمک مالی نداشته باشند.»

مجاهدین موفق شدند روز پنج شنبه در آمریکا سمپوزیوم بزرگی را با حضور 5 هزار ایرانی و دهها سياستمدار آمریکایی برگزار کرده و افکار عمومی آمریکا را به سوی خویش جلب کنند.

کار شناس سیاسی ایناز بدگویی های سایرین نسبت به مجاهدین را ناشی از رقابت کوری می داند که در آن منافع مردم ایران به نفع منافع فردی فراموش شده است.

وی می گوید : « می توان با عمل کرد سازمان مجاهدین موافق بود یا نبود، اما آنچه اهمیت دارد بررسی درست از اهمیت حیاتی نقش فعال تر مجاهدین در سرنگون سازی رژیم می باشد.»

او می افزاید : « اعضای نا آگاه اپوزیسيون حاضرند رژیم جمهوری اسلامی بیشتر دوام آورد، اما نیرویی که آنها با آن مخالف هستند برای سرنگونی رژیم اقدام نکند. آنها می خواهند به هر طریق که شده مخالفت خود را با مجاهدین ادامه دهند و یا تشدید کنند بدون آنکه به ظلم و بدبختی که مردم ایران باید تحمل کنند بیاندیشند.»

فعال سیاسی فوق عملکرد رسانه های ضد مجاهدین را گامی در جهت بقای رژیم دانسته و می گوید : « انتقاد اصولی به اشکالات مجاهدین یک چیز است، تلاش برای تضغیف آنها چیز دیگری است.»

کارشناس سیاسی ایناز نیز اینگونه نتیجه گیری می کند : « هر گونه تشخیص غلط و یا غرض ورزانه در شرایط کنونی سبب می شود که دست مجاهدین به عنوان یکی از دشمنان اصلی رژیم بسته بماند و این نتیجه ی دیگری جز تحکیم نظام حاکم ضد مردمی در ایران نخواهد داشت.»

- امیدوارم که در مقاله ی بعدی داد و فریاد نکنید که من نیز مظلوم کشی کرده ام. از قدیم گفته اند هر کس خربزه می خورد پای لرزش نیز می نشیند. آقای عرفانی وقتی می زنید، توان خوردن را نیز داشته باشید